برای یافتن سفر بر اساس علایق و نیازهای خود

راهنمای سفر در ایران برای همه

سفر با دوچرخه به دور دریای مرمره ترکیه-پاییز98- بخش یکم

من احسان امین جواهری هستم.با وجودی که این برنامه اولین تجربه سایکل توریستی خارج از کشور من و دوستانم محسوب میشد اما اینقدر تحقیق کرده بودیم و با آمادگی و یک تیم خوب به این سفر اقدام کردیم که کاملا موفق از آب دراومد. نوشتن یک گزارش کامل با ذکر همه جزئیات ارزشمند کار وقت گیر و مشکلی هست اما دوست دارم اطلاعات سفرمون و تجربیات ارزنده ای که کسب کردیم را تا حد امکان و بدون چشم پوشی از نکات مهم یا جالب در اختیار علاقمندان این نوع سفرها قرار دهم. با این گزارش شما می توانید این سفر عالی را به بهترین شکل ممکن تکرار کنید پس پیشاپیش از طولانی شدن گزارش عذرخواهی می کنم.

جرقه اولیه سفر

فکر می کنم اوایل شهریور و یا حتی کمی زودتر بود که مسعود باهام تماس گرفت و گفت قطار تهران آنکارا راه اندازی شده و پیشنهاد داد سفری با دوچرخه در ترکیه ترتیب بدهیم.پاسخم را حتی موکول به بعد هم نکردم و گفتم هستم.به نظرم این مهمترین و سخت ترین بخش سفر هست که هر کسی باید بتواند از پس اون بربیاد.وقتی سفری را دوست داریم و یک همراه خوب هم وجود دارد دلیلی برای از دست دادن فرصتها در این عمر کوتاه نیست.میدونم هر کسی مشکلات و کارهایی داره اما راه حل برای اونها پیدا خواهد شد. من عاشق سفرهایی هستم که هم بار فرهنگی دارند هم طبیعت گردی و این یک فرصت عالی بود تا ضمن لذت بردن از طبیعت کشور ترکیه به عنوان سفیر ایران، با مردم ترکیه ارتباط برقرار کنیم و حس های خوب بین دو کشور را بهبود ببخشیم.برنامه های ورزشی و ارتباط با مردم بومی بهترین تاثیر را از این بابت دارند و فرهنگ ساز هستند. بنابراین از همان اول تصمیم گرفتیم صلح و دوستی را مبنا و پیام سفر خود قرار دهیم.

انتخاب مسیر

من چند سفر خوب سایکل توریستی در ایران شامل کردستان، البرز، قشم و کویر را قبل از این سفر تجربه کرده بودم. پس از اون سفرها بود که تفاوتهای انتخاب مسیر برای سفر با ماشین یا پیاده را با دوچرخه به خوبی درک کردم. تخصص من طراحی مسیر در کوه و طبیعت هست اما اعتراف میکنم نیاز به کسب تجربه شخصی طی مسیر دوچرخه هم داشتم تا بتوانم مسیرهای بهتری طراحی کنم. برای انتخاب مسیرهای دوچرخه سواری نزدیک به آنکارا ابتدا مثلث آنکارا، قونیه و کاپادوکیه توجه من را جلب کرد اما با توجه به اینکه در پاییز طبیعت این منطقه به اندازه کافی جذاب نیست و نقاط مرتفع فلات آناتولی در این فصل خشک هست، بقیه مناطق ترکیه را بررسی کردم و پس از مقایسه چند مسیر کم ارتفاع ساحلی سرانجام مسیر دور دریای مرمره را ایده آل دیدم. برای شروع رکابزنی در این مسیر باید اول با اتوبوس به استانبول می رفتیم. بنابراین سفر با قطار منتفی شد. دریای مرمره مابین تنگه های بسفر و داردانل در خاک کشور ترکیه قرار دارد و بخش اروپایی ترکیه را از بخش آسیایی جدا می کند. این دریا حدود 11500 کیلومتر مربع وسعت دارد.طی مسیر دور این دریا از حدود 800 تا 1200 کیلومتر رکابزنی نیاز دارد. البته این بستگی به انتخاب یا عدم انتخاب جاده های فرعی و جاذبه هایی که برخی از آنها نیاز به طی مسیر اضافه داشتند دارد. برخی سواحل صخره ای و جاده های با شیبهای قابل توجه نیز نشان می دادند کمی لقمه بزرگی است اما آمادگی بدنی بالای من و مسعود، جسارتم را زیاد کرد. طبق معمول اولویت را به افزایش جاذبه های مسیر دادم و تا حد امکان بزرگراهها را حذف و جاده های ساحلی را در برنامه قرار دادم. حتی بخشی از جنگلهای حاشیه دریای سیاه در قسمت اروپایی ترکیه را در برنامه گنجاندم. شبه جزیره گالی پولی که جنگهای متفقین با عثمانی در آن رخ داده و پر از جاذبه های تاریخی و طبیعی است همچنین کمی از سواحل دریای اژه را هم اضافه کردم اما در عوض از رکابزنی در فاصله بین شهرهای بورسا و استانبول که به استثنا یالوا، چندان جذاب نیست صرف نظر کردم. امکان رکابزنی در شبه جزیره زیبای اردک و جایگزینی احتمالی آن با مسیر بندیرما تا بورسا را هم موکول به انتهای برنامه و شرایط نفرات نمودیم. از سویی تصمیم گرفتیم در استانبول و طول تنگه بسفر هم رکابزنی داشته باشیم و براورد ما در نهایت به حدود 950 تا 1000 کیلومتر طی مسیر و افزایش ارتفاع از 7 تا 10 هزار متر طی برنامه رسید. مسیری که 12 تا 18 روز زمان بر حسب شرایط نیاز داشت. حتی بطور تقریبی محل شهرها و روستاهای مورد نظر برای شبمانی ها را مشخص کردم. هدف ما در این برنامه صرفا رکابزنی نبود و دیدن جاذبه ها، برقراری ارتباط با مردم و درک طبیعت اهمیت بیشتری داشت. از کتاب راهنمای جامع لونلی پلنت ترکیه و سایتهایی نظیر تریپ ادوایزر نهایت استفاده را کردم و به آنها هم اکتفا نکرده و با بررسی عکسهای هوایی گوگل ارت هر نقطه و مسیری که از نظر پوشش گیاهی یا معماری یا فضا جذاب به نظر می رسید بر حسب شرایط و فاصله، علامت گذاری کردم یا مسیر کشیدم تا آنها را نیز تا حد امکان ببینیم.عکس زیر مسیری است که در نهایت در این سفر پیمودیم.

انتخاب همسفرها

ویژگی ممتاز این برنامه نفرات آن بودند.مسعود یک کوهنورد حرفه ای با سابقه و دارای مدرک مربیگری دوچرخه سواری بود و تیم را از نظر فنی سرپرستی می کرد.ما سالها بود با هم کوه رفته بودیم اما تجربه دوچرخه سواری مشترک نداشتیم. شخصیت طنز و شوخ او هم سفر را لذت بخش تر میکرد. من مسئولیت طراحی مسیر، ناوبری و زمان بندی برنامه را برعهده گرفتم. دکتر هادی انصاری هم که بین ما سابقه سایکل توریستی بیشتری داشت به تیم اضافه شد. قبلا با او تجربه های سایکل توریستی مشترک داشتم. ویژگی خوب او توانایی ساخت مستند و فیلم برداری برنامه بود. هر چند همه ما کمابیش عکاسی می کردیم اما با وجود هادی، برنامه بطور کامل ثبت میشد و این ارزشمند بود. دقیقا به همین دلیل من تصمیم گرفتم سبک بارتر باشم و دوربین حرفه ای خودم که خیلی سنگین بود را به این برنامه نبرم و به یک دوربین ضدآب کوچک بسنده کردم. صبوری و آرامش ذاتی دکتر را در کمتر کسی دیدم و خوشحالم که همسفر بودیم تا به تیم هم آرامش بدهد ضمن اینکه نه به اندازه مسعود اما تا حدودی هم کودک درونش فعال بود. نهایتا فاطمه کریمپور که اصالتا آذری اما ساکن اصفهان بود هم به تیم اضافه شد. فاطمه که دوستان و هم رکابانش او را فاطی صدا می زنند سالهاست دوچرخه سواری میکنه و مترجم تیم در ترکیه شد.با توجه به اینکه مردم ترکیه بخصوص در روستاها مطلقا انگلیسی بلد نبودند بسیار کمک بزرگی بود و حین برنامه هم این ارزش بیشتر مشخص شد. فاطی تنها دختر تیم ما بود و اعتماد بنفس و جسارتش قابل تحسینه. متاسفانه بسیاری از دخترها بدلیل نبود هم جنس خودشون گاهی فرصتهای خوبی را در سفرها از دست می دهند. ما یک تیم چهار نفره اما کامل بودیم که همه برای اجرای موفق برنامه کمک می کردند. نکته مهمی که باید اضافه کنم این هست که تعداد کمتر از دو نفر یا بیش از چهار نفر می تواند چنین سفرهایی را کمی مشکل کند بنابراین علیرغم اینکه خیلی دوست داشتیم سایر دوستانمان هم همراه باشند اما با نظر درست مسئول فنی برنامه یعنی مسعود، تعداد نفرات تیم را افزایش ندادیم.

فصل سفر

انتخاب زمان سفر اهمیت زیادی دارد. اکتبر که مصادف با اواخر آبان و اوایل آذر بود انتخاب خوبی بود. ماهی که در مناطق ساحلی دریای مرمره، گرمای شدید تابستان تمام شده و هنوز سرمای زمستان و بارندگی های قابل توجه آن شروع نشده است. از سویی در این ماه مدارس ترکیه باز شده اند و مردم چندان سفر نمیروند و این برای لذت بردن بیشتر ما همچنین کاهش هزینه هامون مهم بود. در اکتبر حتی هنوز میشه در دریا شنا کرد و برخی میوه های جنگلی در مسیر ما قابل خوردن بودند. جالب اینکه برای سفر در مهر یا آذر هم مشکلاتی وجود داشت و همه تیم امکان سفر نداشتند بخصوص که اکثرا مایل بودند همزمان با تعطیلات اربعین به این سفر برویم. همه چیز دست به دست هم داد تا در یکی از بهترین زمانهای ممکن عازم سفر شویم. انتظار داشتیم در طول برنامه بارندگی هایی داشته باشیم چون متوسط سالانه این را نشان می داد اما خوشبختانه در آخرین روزهایی که عازم ترکیه بودیم بارندگی های قابل توجهی در آنجا شد و هنگام رسیدن ما دیگر خبری از باران که بخواهد برنامه ریزی های ما را به هم بزند نبود.سایتهای هواشناسی بین سه تا هفت روز پیش بینی قابل اتکا دارند و بالاتر از آن را نمی توانند پیش بینی کنند طبیعتا ما هم ناچار بودیم برای هر شرایطی آماده باشیم و حتی دو تا سه روز را برای تاخیر ناشی از باران حین برنامه در نظر گرفتیم که خوشبختانه در کل برنامه با باران روبرو نشدیم و توانستیم تمام برنامه را به همان شکلی که می خواستیم و حتی فراتر از آن اجرا کنیم.

آماده سازی دوچرخه ها از نظر فنی و تجهیزات

این موضوع اهمیت حیاتی برای یک برنامه سایکل توریستی دارد. سرویس و بازدید فنی دوچرخه قبل از سفر و تعویض قطعات مستهلک که احتمال خراب شدن اونها در برنامه وجود دارد را باید جدی گرفت بخصوص که خرابی یک دوچرخه مساوی است با توقف و تاخیر همه نفرات و کل برنامه. من شخصا کاری نبود که از نظر سرویس و آچارکشی دوچرخه انجام ندهم و برای این موضوع وسواس به خرج دادم. لاستیکها و تیوپ دوچرخه را عوض کردم. زنجیر و چند قطعه دیگر را هم تعویض نمودم.تجهیزات دوچرخه هم مهم هستند و تنوع زیادی دارند اما چراغهای جلو و عقب، کیف کوچک جلو، کلاه ایمنی، قفل دوچرخه و نصب ترک بند و خورجین و کیف مناسب دارای کش قلاب دار ضروری تر هستند. من بوق یا زنگ نصب نکردم چون بلدم داد بزنم و آینه هم نگذاشتم چون یک بار نصب کردم و استفاده ازش برام سخت و حتی خطرناک تر از به عقب برگشتن بود. کیلومتر شمار هم نمی گذارم چون عادت به جی پی اس دستی دارم. بهرحال بعضی تجهیزات انتخابی هستند.

برنامه ریزی اولیه

واقعا ساخت گروه در فضای مجازی پیش از سفر برای برنامه ریزی امور بسیار مفید هست اما نباید اهمیت جلسات حضوری را دست کم گرفت. با پیشنهاد مسعود قرار شد هر کسی هر مسئله مهم و قابل بررسی به ذهنش می رسید یادداشت کنه تا برنامه ریزی را شروع کنیم. اولین جلسه خودمون را برای برنامه ریزی اولیه در پارک کوهستانی صفه اصفهان برقرار کردیم. این جلسه که چند ساعت هم طول کشید نتایج پرباری داشت. تقریبا هیچ کاری از قلم نیفتاد و ضمن تقسیم وظایف برای امور مشترک، کارهایی که هر شخص برای افزایش آمادگی بدنی و امور شخصی بایست انجام دهد هم مشخص شد. مقرر شد یک برنامه دو روزه تمرینی سایکل توریستی با هم انجام دهیم که به نظر من بسیار حرکت مهم و مفیدی بود و توصیه میکنم شما هم قبل از هر برنامه طولانی مدتی، برنامه مشابه اما کوتاهی داشته باشید.

برنامه تمرینی برای محک نفرات و دوچرخه ها

از شرح جزئیات برنامه تمرینی خودداری میکنم اما همینقدر بگویم که مسیر حلقه ای شکل اصفهان، باغبهادران، پل زمانخان، تیران، نجف آباد و اصفهان که شیب های بیشتری نسبت به مسیرهای دیگر داشت و کمی شبیه برنامه اصلی بود را انتخاب کردیم تا دو روزه با یک شبمانی در میانه مسیر اون را طی کنیم. همه موظف شدند سرویس و چکاپ کامل دوچرخه شون را قبل از برنامه تمرینی انجام دهند و لوازم کامل، وسایل و حتی آذوقه ای که قرار بود ببریم ترکیه را در برنامه تمرینی هم بیاریم. پس از برنامه تمرینی که حدود 200 کیلومتر رکابزنی داشتیم فهمیدم میانگین توان تیم کمی کمتر از تصورم هست و چون بیشتر برنامه ما در ترکیه در مسیرهای کوهستانی بود، توقع اولیه برای متوسط رکابزنی روزانه را 10 کیلومتر کاهش دادم و به حدود 65 کیلومتر رساندم. تصمیم گرفتم برای دوچرخه ام مشابه مدل خورجین و کیفی که مسعود تازه خریده بود، تهیه کنم. خورجینی ضد آب که خیلی راحت روی ترک دوچرخه نصب میشد و در عین حال زیبا و محکم هم بود و مجموعا تنها 820 هزار تومان برام هزینه داشت که مطمئنا باهاشون سفرهای زیادی را می توانستم در آینده بروم پس ارزشش را داشت. حتی دستکشم را عوض کردم. بقیه نفرات هم از این برنامه تمرینی، مثل من کلی نتیجه گیری مفید بخصوص از نظر فنی کردند برای مثال حتی فاطی دوچرخه دیگری خرید چون در برنامه تمرینی کمی اذیت شده بود. البته ناچار شد یک روز یک مسیر 65 کیلومتری را برای محک دوچرخه جدید همراه با مسعود که مسئول فنی برنامه بود طی کند. از نظر گروهی هم تصمیم گرفتیم سه چادر دونفره ببریم برنامه تا برای خورجینها و وسایل هم توی چادرها جای کافی باشه. واقعا انجام برنامه تمرینی بهترین و ارزشمندترین کاری بود که انجام دادیم و کاملا مهیای برنامه شدیم.

امور اداری، بیمه و خرید بلیط   

هادی انصاری از طریق بیمه سامان، برنامه مون را بیمه کرد.البته شرکت مذکور هم نماینده یک شرکت بیمه خارجی برای خدمات مربوطه بود. بر این اساس در کل زمان سفر شرکت کنندگان در برابر حوادث مختلف و هزینه های پزشکی بیمه شدند که با توجه به مبلغ 55هزار تومانی آن بسیار ارزشمند بود.

امور اداری را مسعود برعهده گرفت که البته برای اجرای یک برنامه دوچرخه سواری برون مرزی ضروری نیستند اما مسعود وقت زیادی گذاشت و تلاش قابل توجهی انجام داد. انتظار داشتیم حمایت بیشتری را بدست آوریم اما مجموعا نتیجه خاصی عاید نشد.

امور بین الملل شهرداری اصفهان همکاری نسبتا خوبی داشت و نامه ای برای شهرداری استانبول ارسال کرد با این مضمون که چهار دوچرخه سوار با پیام صلح و دوستی بین دو ملت در این تاریخ به استانبول میایند و شهرداری استانبول هم جواب داده بود چه خدماتی میخواهید که ما برای ابتدا و انتهای برنامه دوچرخه سواری مون دور دریای مرمره که از استانبول شروع و به استانبول خاتمه پیدا میکرد مجموعا چهار شب محل برای خواب یا کمپ درخواست کردیم که متاسفانه شهرداری استانبول جوابی نداد. البته ما واقعا نیازی به محل اقامت نداشتیم و قصدمون بیشتر بهانه ای برای ارتباط با افرادی در شهرداری استانبول و انتقال بهتر پیام صلح و دوستی بود که از این طریق میسر نشد.

فدراسیون دوچرخه سواری اما بخاطر ترس از کارهای سیاسی و تجربیات ناخوشایندی که احتمالا از گذشته داشته و به بهانه مسائلی چون کمبود بودجه هیچ گونه خدماتی ارائه نکرد و حتی یک نامه ساده مجوز شورای برون مرزی هم صادر نکرد. متولی دوچرخه سواری در ایران فدراسیون دوچرخه سواری است اما باید از شهرداری اصفهان تشکر کنیم.

من سالها کوهنوردی کردم و دو سال هم سرپرست باشگاه کوهنوردی اسپادانا اصفهان بودم اما بدلیل قوانین جدید فدراسیون کوهنوردی در سالهای اخیر که کوهنوردی ایران را از یک ورزش اخلاق مدار تبدیل به تجارت کرد، منتقد سیاستهای فدراسیون هستم. با این سیاستها متاسفانه باشگاههای کوهنوردی ناخودآگاه و به تدریج با تمرکز بر تورهای گردشگری(که وظیفه آژانسهای گردشگری هست) و حذف یا کاهش برنامه های طبیعت گردی و کوهنوردی تبدیل به محل کسب درامد برای مالکان آنها شدند. بسیاری از افراد باتجربه در کوهنوردی ایران بجای خدمت به کشور و فعالیت سازمان یافته برای جوانان علاقمند و اجرای برنامه های کوهنوردی اکنون ناچارند تنها با دوستان نزدیک خود کوه بروند. اطلاع دقیقی در مورد فدراسیون دوچرخه سواری ندارم اما از عدم حمایتی که در این برنامه از فدراسیون دوچرخه سواری دیدم به نظر میرسد که استراتژی آنها هم شبیه فدراسیون کوهنوردی باشد و تنها منافع مالی فدراسیون را برای هر اقدامی در نظر میگیرند. واقعا خوشحالم که یک کوهنورد و دوچرخه سوار آزاد هستم و عضو رسمی هیچ یک از این دو فدراسیون نیستم بخصوص که عضویت در این فدراسیونها خریدنی است و تجربه و دانش افراد برای رشد آنها در سیستم تعیین کننده نیست. متاسفانه خدمات ارزشمندی هم بابت عضویت از سوی فدراسیونها داده نمی شود. این تنها یک نقد از سوی کسی است که منافعی در فدراسیونها ندارد و با هدف اصلاح و بهبود این دل نوشته را در این گزارش اضافه کردم و امیدوارم در سالهای آینده وضعیت بهتری را در مدیریت فدراسیونهای ورزشی مرتبط با طبیعت شاهد باشیم.

بلیط اتوبوس اصفهان به تهران و تهران به استانبول به ترتیب برای چهارشنبه 17 آبان نیمه شب و پنجشنبه 18 آبان 9 صبح توسط مسعود رزرو و خریداری شد.با تذکر هادی و اقدام به موقع برای خرید زودهنگام بلیطها شانس بزرگی آوردیم چون همه اتوبوس ها و سرویس ها برای خدمات دهی به زوار کربلا در بازه زمانی اربعین ، موظف بودند فعالیت و سرویس دهی عادی خود را به حالت تعلیق دراوردند. لازم به ذکر است ضروری می باشد یا دست کم بهتر است داشتن دوچرخه به اطلاع شرکت مسافری مربوطه برسد تا هنگام سوار شدن معضلی ایجاد نشود البته متاسفانه همیشه دوچرخه سوارها در این مورد با رانندگان ناچار به چانه زنی هستند و ما هم طبق معمول در این سفر چالش هایی داشتیم.

تدارک وسایل و لوازم شخصی پیش از برنامه

من لیست  لوازم و وسایل شخصی که به برنامه بردم را اینجا میگذارم. انتخاب برخی لوازم سلیقه ای هست برای مثال من تحمل سرمای بالایی دارم و جز در زمستان معمولا لباس گرم همراه خودم به برنامه ها نمیبرم و تنها به بادگیر اکتفا میکنم. در کل فکر میکنم این لیست که لیست خوبی بود می تواند یک تصویر کلی ارائه دهد ضمن اینکه شخصا کمبودی هم حس نکردم.

کیسه خواب، زیرانداز کیسه خواب، یک کوله قله خیلی جمع و جور و سبک دم دستی یا برای گشتها، کیف کمری ، کارت بانکی، مقداری پول ایران(حدود یک میلیون تومان) ، مقداری پول ترکیه(حدود 300لیره) ، مقداری یورو(حدود 800یورو) ، کارت ملی، پاسپورت و کپی کاغذی آن(فایل عکس پاسپورت را روی گوشی هم داشتم) ، دفترچه کوچک یادداشت های شخصی (شامل تلفن ها و اطلاعات ضروری در صورت خرابی گوشی)، کاغذ و خودکار، کیت بقای طبیعت گردی و امداد(شامل بسیاری چیزهای کم وزن و کم حجم مانند نخ ماهیگیری، چسب مایع و نواری کوچک، سنجاق قفلی، پتوی نجات، فندک، بست های پلاستیکی، نخ و سوزن، طناب کوتاه سه میل و پنج میل، ناخنگیر، قیچی کوچک، پماد ضد حشرات، کش، پودر ضدعرق، باطری قلمی و نیم قلمی اضافه، قرص ها و…) ، یک دستمال پارچه ای بزرگ چندکاره، دستمال کاغذی (برای توالت صحرایی با امکان شارژ و جایگزینی آن از رستورانها و توالتها)، مسواک و نخ دندان، تیغ صورت تراشی و صابون حمام(صابون دست ساز گیاهی بردم که هم برای بدن مناسب بود هم موی سر) ، صابون دست و صورت (تیوپی راحت برای سفر)، کرم ضد آفتاب(کلاه و عینک آفتابی هم میشد ببرم اما ترجیح دادم بجای کلاه از یک چپیه نازک و خنک استفاده کنم و عینک هم معمولا جز در آفتاب شدید استفاده نمیکنم چون اذیتم میکنه) ، شانه کوچک، چسب پنج سانتی و یک گونی(برای بسته بندی وسایل در شرایط خاص) ، کش قلاب دار اضافه، پلاستیک فریزری و بزرگ در چند سایز، کیسه های پارچه ای در چند سایز(برای مواد غذایی و وسایل)، پاور بانک خوب(با توجه به امکان نداشتن برق در محل های شبمانی)، شارژر باطریهای قلمی و نیم قلمی، شارژر موبایل ، سه راهی برق(تا هر جایی تنها یک پریز هست بتوانیم استفاده بهینه بکنیم)، هندزفری ، دوربین عکاسی و شارژرش ، مموری کارت ،نقشه، هدلامپ، قفل دوچرخه، لیوان، چاقو، قاشق و چنگال، دو ظرف کوچک دردار پلاستیکی، یک ظرف بزرگ اما سبک پلاستیکی(برای شستشوی میوه) ، بطری آب، نمک و فلفل، بادگیر، تعداد کمی لباسهای زیر و سه جفت جوراب(با توجه به محدودیت استحمام روزانه باید عوض میشدند و در اولین فرصتهای موجود در برنامه آنها را می شستم)، دستمال گردن دو عدد(با توجه به کارکردهای چندگانه آنها مانند ضد باد و سرما و گرد و غبار)، یک دست شلوار و تی شرت آستین بلند اما خنک و مناسب دوچرخه سواری، یک دست شلوار چسبان و شلوارک و تی شرت آستین کوتاه مناسب استراحت های شبانه اما دارای قابلیت استفاده در دوچرخه سواری هنگام ضرورت، یک دست شلوار و تی شرت مناسب گشت شهری اما دارای قابلیت استفاده در دوچرخه سواری هنگام ضرورت، کلاه گرم(جوراب کلفت و کلاه گرم کم حجم و سبک اما بسیار موثرند) ، تی شرت تیمی ، یک جفت دستکش نازک، یک جفت دستکش دوچرخه سواری، کفش اسپرت برای دوچرخه سواری ، صندل، مقدار کمی خشکبار شامل نخودچی، کشمش و انجیر و دو ظرف دردار نسبتا بزرگ ارده شیره و حلوا ارده و عسل(تا هر جایی امکان تهیه غذا نبود بتوان آنها را با نان خورد و سیر شد) ، غذا و نان و میوه کافی برای دو روز اول در اتوبوس

عکس زیر مربوط به وسایل فاطی است.

تدارک وسایل و لوازم گروهی پیش از برنامه

تدارکات بیشتر مربوط به لوازم آشپزی، کمپینگ و فنی دوچرخه میشد. البته فایل ناوبری برنامه که شامل مسیرها و نقاط مهم بود و چند روز زمان برد تا به ظرایف آن رسیدگی کنم را نیز من تهیه کردم و با فرمت kml روی گروه گذاشتم تا مسعود هم روی گوشی اش بریزد و خودم هم علاوه بر جی پی اس روی گوشی ام ریختم. دکتر هم به شدت در تکاپو بود تا با توجه به طول زمان برنامه باطری های دوربین اضافه و چند مموری 32 گیگ تهیه و به برنامه بیاورد. کار و زحمت اصلی او بعد از برنامه شروع میشد یعنی زمانی که باید فیمها را گزینش و تدوین کرده و مستند برنامه را تهیه کند.کار من که تهیه گزارش کامل بعد از برنامه بود از او ساده تر بود و تنها لازم بود حین برنامه مطالب مورد نظرم را یادداشت کنم که فراموش نکنم.

لیموترش و خرما که دومی بخصوص وزن بالایی داشت توسط دکتر خریداری و آورده شد. البته میشد ترکیه هم بخریم هرچند قیمتشون خیلی بالاتر بود. یک روز کامل هم وقت گذاشت و چهار تی شرت سفید آستین بلند با جنس خیلی خوب در بازار انتخاب و خریداری کرد. سپس چاپخانه خوبی پیدا کرد و بر اساس طرحی از یک دوچرخه و شعاری محیط زیستی که مسعود بهش داده بود روی اونها چاپ انجام داد تا یک لباس متحد الشکل در این برنامه داشته باشیم.ضمنا یک بنر بزرگ و چهار پلاکارد کوچک در سایز A4 برای هر دوچرخه تهیه کرد که شامل پرچم ایران و ترکیه و واژه های عشق، دوستی، ورزش و صلح به زبان ترکی بود. فاطی هم در پیگیری امور بهش کمک کرد اما وسواس و دقتی که دکتر برای اونها داشت و کار را به سرانجام رساند ستودنی بود. خیلی قشنگ شدند و در ترکیه برای ایجاد ارتباط ما با مردم بسیار موثر بودند.

برای تدارکات غذایی هم ماکارونی، برنج، سویا، دال عدس و ادویه جات و … توسط فاطی خریداری و بسته بندی شد و در برنامه من و مسعود حمل کردیم.ابتدا قرار گذاشتیم هر نفر یک کپسول گاز کوهنوردی همراه بیاره اما دکتر گفت یک گاز پیک نیکی بزرگ میاره و واقعا زحمتش را هم کشید که درسته کار بقیه و آشپزی را راحت کرد اما به نظرم اشتباه بود و بار سنگینی را متحمل شد که ضرورتی نداشت و ممکن بود به خورجینش آسیب بزنه. میشد هر نفر یک کپسول کوچک کمپینگ بیاره. اسکاچ و کمی مایع ظرفشویی و خرده ریزهای آشپزی مثل دستگیره و قابلمه و ماهیتابه و قوری هم بودند که خود فاطی آورد.

سه چادر دو نفره توسط آقایان آورده شد. هر نفر جداگانه یک تیوپ اضافه و لوازم کامل  پنچرگیری را قرار شد بیاورد. دو تلمبه و یک دست آچارهای مخصوص دوچرخه و انبردست هم برای گروه آورده شد. مسعود خودش مسئولیت فنی برنامه را بر عهده گرفت و بیشتر زحمات را کشید. چون همه دوچرخه ها سایز 26 بود در صورت نیاز میتوانستیم تیوپ اضافه یدک را به هم قرض بدهیم اما دوچرخه فاطی سایزش متفاوت بود و به نظرم باید دو تیوپ اضافه میاورد که نیاورد ولی خوشبختانه در برنامه یک بار بیشتر پنچر نشد و مشکلی پیش نیامد. در عوض دکتر که دوچرخه خودش را می شناخت دو تیوپ اضافه آورد و با این وجود ناچار شد یک تیوپ در ترکیه بخرد. تکه ای از زنجیر چرخ و چند پین هم اضافه آوردم. اما به نظر من بهتر است یک لاستیک اضافه، اسپری روغن و لنت ترمز اضافه هم می بردیم.

بخش بعدی و دوم این سفر را در اینجا ببینید.

9 پاسخ

  1. درود احسان عزیز
    سفر نامه کامل و خوبت را خواندم. به خاطر پرداختن به جزییات عالی بود ولی شاید به دلیل کوتاه تر شدنش می شد از بعضی از آن جزییات چشم پوشی کرد. البته کاملن قابل درک است که همین جزییات قابل حذف هم گاهی برای انتقال تجربه به کسی که می خواهد برای سفر مشابهی برنامه ریزی کند، مهم و با ارزش است.
    در کل صمیمانه و مفید بود. سپاس

    1. درود بر مهرداد عزیزم
      بله دقیقا این سفرنامه با تمرکز بر این نوشته شده که تا حد ممکن اطلاعات مفید و جزئیات را در اختیار علاقمندان به این نوع سفرها قرار دهد.
      بسیار سپاسگزارم از صبوری و حوصله شما در خواندن کامل این سفرنامه

  2. سلام احسان جان فوق العاده بود من همیشه از برنامه هایی که میری هیجان زده میشم چون انتخاب هات واقعا منحصر به فرد هستش…. امیدوارم در اینده تجربیات جالب تر ازت ببینم 👏👆👆👏

  3. سلام احسان جان. برنامه ورزشی-توریستی-فرهنگی خلاقانه و الهام بخشی بوده. انشالله در این مسیر موفق باشی و راه شما ترویج یابد خصوصا در میان جوانان و بانوان. از حضور و مشارکت ان بانوی فعال در تیم و سفر شما خیلی خوشحال و امیدوار شدم. سلامت و پایدار باشید …

  4. سفر نامه تون رو خوندم و مستندی که گذاشتین رو هم دیدم خیلی جالب بود و اونجای که قاطی مجلس عروسی شدین عالی بود … من یک سوال هم دارم از شما ممنون میشم راهنمایم کنین
    من قصد سفر به استانبول با دوچرخه رو دارم و اینکه چه سایز دوچرخه برای این مسافت نیازه منظورم دوچرخه توریستی چه سایزی مناسبه ممنون میشم که راهنمایم کنین

    1. خواهش میکنم
      سایز دوچرخه که صرفا باید متناسب با اندام شما باشه و معمولا متوسطه حدود ۲۶ هست
      دوچرخه هایی که اصطلاحا سایکل باشند ایده آل هستند اما اصلا نگران این موضوع نباشید با هر دوچرخه دنده ای میتوانید استارت بزنید. در همین برنامه یکی دو نفر از ما دوچرخه های ارزان قیمتی داشتیم با این حال برنامه خوبی را پشت سر گذاشتیم
      امیدوارم سفر خوبی داشته باشید و بسیار خوشحال میشوم بعد از سفرتان از تجربیات سفر خود نیز اینجا مطلب بگذارید

  5. سلام. واقعا سفرنامه تون با این جزیات خیلی کمک کننده و مفید هست. همیشه سربلند باشین.
    من قصد سفر با دوچرخه رو به ترکیه دارم و چند سوال برام پیش اومده:
    1- کسی که زبان ترکی بلد نیست و بخواد با دوچرخه به ترکیه بره، آیا سر مرز براش مشکل ساز میشه در برخورد با افسران گمرکی ترکیه؟ انگلیسی به درد میخوره؟ معمولا چی میپرسن؟
    2- و اینکه آیا همراه داشتن ابزار های کمپینگ مثل چاقو کمپینگ در سایزهای مختلف و یا اره و همچنین ابزار تعمیر دوچرخه مثل انبر و پیچ گوشتی و آچار و اینا، آیا سر مرز گیر نمیدن؟
    3- با توجه به اینکه چادر، میله های فلزی داره آیا موقع عبور از دستگاه مشکل ساز میشه؟
    4- آیا وسایل کمپینگ مثل چادر و اینا رو باید سر مرز باز کنیم که افسر بررسیش کنه و یا با خیال راحت همه چی رو بسته بندی کنیم با این اطمینان که اینجورو چیزها رو لازم نیست سر مرز باز کنیم؟
    5- چجوری و از چه مکانی در ترکیه میتونیم سیم کارت ترکسل با شارژ اینترنت تهیه کنیم؟ و هزینش چقدره؟
    6- آیا همراه داشتن پاور بانک خورشیدی رو سر مرز گیر نمیدن؟
    7- با توجه به سابقه شما در دوچرخه سواری، لاستیک و تیوب اضافی دوچرخه لازمه همراه داشته باشیم؟ و اینکه به نظرتون چند کیلومتر دوام میاره لاستیک؟ چون من میخوام بیشتر ترکیه رو با دوچرخه بگردم.
    8- پیشنهادتون برای نحوه قرار دادن دوچرخه در قسمت بار اتوبوس چیه که به دوچرخه صدمه نرسه تا ترکیه؟
    9- آیا در ترکیه قوانین عبور و مرور خاصی برای دوچرخه سواران وجود داره که لازم باشه رعایت کنیم؟

    ببخشین، تعداد سوالاتم خیلی زیاد شد. ممنون میشم در این موارد راهنمایم کنین.

    1. درود بر شما دوست عزیز
      ۱- متاسفانه مرزبانان فقط زبان ترکی بلد هستند و انگلیسی به کار نمیاد اما جای نگرانی نیست معمولا نیازی به مکالمه اضافه ندارید و داشتن پاسپورت معتبر کافیست. برای شرایط اضطراری هموطنان آذری زبان که ترکی می توانند صحبت کنند و زیاد تردد دارند هم میتونند کمک کنند
      ۲- به هیچ یک از ابزار و وسایلی که نام بردید گیر نمی دهند. ما دقیقا همه اینها را داشتیم و مشکلی برنخوردیم.
      ۳- نه میله های چادر معمولا وسط چادر هستند و مشکلی ندارند.
      ۴- ما مجبور نشدیم چادر را باز کنیم اما به هر چیزی ممکنه مشکوک شوند و بازرسی کنند. بنابراین آمادگی بازرسی از هر چیزی را داشته باشید.چون در ترکیه به مواد مخدر حساس هستند و بازرسی می کنند.
      ۵- در ترکیه فروشگاههایی که سیم کارت می فروشند فراوان هستند. اما برای اینکه هزینه اش کمتر بشه از داخل شهرها تهیه کنید و نه فروشگاه‌های بین راهی. هزینه اون هم بر حسب مقدار شارژ و نوع سیم کارت متفاوته. احتمالا برای هر سیم کارت حدود ۸۰۰هزار تومان یا بیشتر بر خسب نرخ لیره باید بدید. فکر کنم الان لیره حدود ۲۸۰۰ تومان است. ضمنا سیم کارت‌هایی که به توریست‌ها می دهند گران تر و متفاوت با خودشون هست.
      ۶- در مورد پاوربانک خورشیدی اطلاعی ندارم چون ما چنین چیزی نداشتیم اما بعید می دانم ایرادی داشته باشه. دلیلی ب ای گیر دادن نیست. وسیله شخصیه
      ۷- حتما هر دوچرخه سوار دو تیوپ اضافه باید داشته باشه و بهتره اگه مثلا سه نفر هستید یک لاستیک اضافه هم بیارید. البته عمر تیوپ و لاستیک به مسیر هم بستگی داره. ما صدها کیلومتر رفتیم و مشکلی نبود اما در بخش‌هایی از مسیر بخاطر نوع گیاهان و خارهاشون مرتب پنچری دادیم. ضمنا هزینه خرید لوازم دوچرخه در شهرهای بزرگ ترکیه خیلی گران و چند برابر ایران بود اما در شهرهای کوچک ارزان تر و کمی گران تر از ایران بود.
      ۸- من فقط شانژمان را با پلاستیک حباب دار و چسب پنج سانتی پوشاندم اما یکی از دوستانم بیشتر قسمتها را پوشاند. برای هیچ کدام مشکلی پیش نیامد. بهتره هنگام گذاشتن دوچرخه در صندوق خودتان هم نظارت کنید تا فشاری به دوچرخه نیاد. مهم اینه که فیکس بشه و تکون نخوره و اطرافش بخصوص نزدیک قسمت‌های فنی مثل زنجیر و شانژمان و… چیزی نباشه
      ۹- قوانین خاصی نیست یا اینکه ما متوجه نشدیم و کسی هشداری نداد. البته قوانین روتین را رعایت کردیم. از سمت راست حرکت می کردیم. ترجیحا از شانه خاکی برای ایمنی، حق تقدم ها را رعایت می کردیم و…
      خواهش میکنم. آرزوی موفقیت دارم و پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان تنهایی سفر نکنید چون خیلی سخته و وجود همسفر ضروری است. برای مثال یک دوچرخه سوار تنها چطوری باید دوچرخه و این همه وسیله را رها کنه و یک توالت معمولی بره؟
      بسیار مشتاق هستم بعدا در جریان سفر شما و سفرنامه تان قرار بگیرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *