برای یافتن سفر بر اساس علایق و نیازهای خود

راهنمای سفر در ایران برای همه

برنامه شناسایی کوهپایه های جنوبی زردکوه و طبیعت منطقه بازفت

زمان اجرای برنامه: چهارشنبه 31 فروردین تا شنبه 3 اردیبهشت 1401

مجری برنامه: گروه کوهنوردی شناور اصفهان(غیر رسمی و دوستانه)

منطقه هدف برنامه: استان چهارمحال بختیاری – کوهپایه های جنوبی زردکوه و طی مسیر در امتداد سرشاخه های رود بازفت شامل رودخانه های تشنوی، تِرکی و تپا

نوع برنامه: طی مسیر در طبیعت همراه با کوله سنگین و لوازم شبمانی

سرپرست، راهنما و گزارش نویس برنامه: احسان امین جواهری

امور فنی برنامه: مسعود پورمیدانی(و عقبدار گروه)، محمود روحانی و احسان امین جواهری

گروه پزشکی و امداد: دکتر احمد نوربخش، دکتر مائده اکبری(و سرقدم گروه)

فیلم برداری و تصویربرداری هوایی: محمد سلطانی فر

پشتیبان های برنامه از اصفهان: بهناز قدیری و فرهاد مهدوی

وسیله نقلیه اجرای برنامه: مینی بوس بنز با قابلیت تردد در جاده های خاکی منطقه

تجهیزات انفرادی و گروهی فنی، امدادی و ناوبری همراه در برنامه:
طنابهای انفرادی، کارابین، جی پی اس، قطب نما، کیتهای بقای انفرادی، کیف امداد و کمکهای اولیه

لیست نفرات شرکت کننده در برنامه: احسان امین جواهری(امین)، مائده اکبری(مانا)، سپیده فوقانی، محمد روحانی، محمود روحانی، امیر حسین روحانی، احمد نوربخش، محمد پاوایی، آمن رستمیان، علی اوقانیان، محمد سلطانی، هادی طغیانی، مسعود پورمیدانی، جعفر صادقی، پیمان آزادی و طیبه مقدس

جاذبه های ویژه در برنامه،: جنگلهای بلوط، مناظر کوهستان زردکوه و دامنه های برفگیر آن، رودخانه های ترکی، تشنوی و تپا، مصاحبت با عشایر و روستائیان مهمان نواز منطقه بازفت، چشمه های پر آب، دره های صعب العبور در مسیر رودخانه ها و کمپینگ در طبیعت بکر

طبیعت منطقه بازفت
طبیعت منطقه بازفت

اهداف برنامه: طبیعت گردی بهاره، شناسایی بخشی از کوهپایه های جنوبی زردکوه و طبیعت بازفت شمالی، حفظ و ارتقای آمادگی بدنی نفرات برای برنامه های پیمایشی و تجربه ای دوباره از همنوردی در کنار دوستان

محل حضور شرکت کنندگان برای سوار شدن به وسیله نقلیه و شروع برنامه: شهر اصفهان – خیابان مشتاق دوم

هزینه برنامه: این برنامه با هدف درامدزایی نبوده است. هزینه هر نفر شرکت کننده 300 هزار تومان شد که بیشتر آن صرف هزینه کرایه وسیله نقلیه و مابقی صرف اموری چون تماسها، تحقیقات و تهیه تجهیزات فنی و امدادی گروه شد.

درجه سختی برنامه:
درجه سختی برنامه متوسط و متوسط به بالا بود. روزانه بین 8 تا 12 ساعت طی مسیر با کوله و لوازم شبمانی(شامل زمان های استراحت) در دره ها و مسیرهای شیبدار قابل پیاده روی و کوهپیمایی انجام شد. استراحت های متعدد و کوتاه برای برداشتن آب، عکاسی و … در طول برنامه داده شد به طوری که بخش قابل ملاحظه ای از زمان در طول روز را به خود اختصاص می داد. بین 1.5 تا 3 ساعت استراحت برای ناهار نیز داده می شد که بیشتر با هدف پشت سرگذاشتن گرمترین ساعات میانه روز بود.

منطقه بازفت
منطقه بازفت

اطلاعات فنی و زمان بندی برنامه:
طول کل پیمایش در روزهای برنامه نزدیک به 50 کیلومتر شد اما روزانه بین 12 تا 18 کیلومتر پیمایش انجام دادیم. بیشترین مسافت طی شده مربوط به روز اول با حدود 17 کیلومتر و سپس روز سوم با حدود 16 کیلومتر بود. در روز دوم تنها حدود 12 کیلومتر مسافت طی شد و مسافت طی شده در ابتدای روز چهارم و آخر نیز ناچیز و در حدود 3 کیلومتر بود.
کمترین ارتفاع در حین اجرای کل برنامه 1635 متر بالای سطح دریا(روز چهارم) و بیشترین ارتفاع نیز 2410 متر بالاتر از سطح دریا(روز سوم) بود. حین اجرای برنامه، دره ها و گردنه های متعددی پشت سر گذاشته شدند و بطور متوسط در هر روز بین 300 تا 800 متر ارتفاع کم یا زیاد می نمودیم.
در روز اول برنامه بیشتر ارتفاع اضافه نمودیم تا کم کنیم زیرا از نزدیک رودخانه بازفت که کمترین ارتفاع را در منطقه دارد به سمت بالادست رودخانه تشنوی رفتیم. کمترین و بیشترین ارتفاع روز اول به ترتیب 1650 متر و 2080 متر از سطح دریا ارتفاع داشت.
در روز دوم برنامه تغییرات ارتفاع کمتر و برنامه پیمایش سبک تر بود. کمترین و بیشترین ارتفاع روز دوم به ترتیب 1870 متر و 2210 متر از سطح دریا ارتفاع داشت.
در روز سوم بیشترین تغییر ارتفاع را حین پیمایش داشتیم و بخصوص ارتفاع زیادی کم کردیم زیرا باید برنامه را به مراحل پایانی نزدیک می کردیم. کمترین و بیشترین ارتفاع روز دوم به ترتیب 1730 متر و 2410 متر از سطح دریا ارتفاع داشت.
در نهایت در روز چهارم پیمایش کمی داشتیم. کمترین و بیشترین ارتفاع روز چهارم به ترتیب 1635 متر و 1730 متر از سطح دریا ارتفاع داشت.
درگیری با سنگ به صورت مختصر تنها در روز سوم برنامه وجود داشت و بدون نیاز به ابزار فنی و طناب و تنها با حمایت پشت سر گذاشته شد. سایر قسمتهای برنامه تنها شامل کوهپیمایی بود و حدود 95 درصد از مسیر نیز دارای پاکوب مناسب بود. در چند نقطه نیز عبور از رودخانه صورت گرفت که نیازی به وسایل فنی نداشت.

عبور از یک رودخانه کوچک در منطقه بازفت
عبور از یک رودخانه کوچک در منطقه بازفت

مختصات جغرافیایی برخی نقاط شاخص در منطقه و برنامه:
ابتدای جاده فرعی دهناش
N 32.297995°, E 49.940376°
محل شروع طی مسیر برنامه در نزدیکی روستای هوشوت(ارتفاع 1800 متر)
N 32.339628°, E 49.925398°
کمپ شب اول در حاشیه رودخانه تشنوی(ارتفاع 2000 متر)
N 32.436373°, E 49.945360°
کمپ شب دوم در حاشیه رودخانه ترکی(ارتفاع 1920 متر)
N 32.374912°, E 49.983261°
کمپ شب سوم در حاشیه رودخانه تپا(ارتفاع 1730 متر)
N 32.321377°, E 49.988969°
محل پایان طی مسیر برنامه در نزدیکی روستای دهناش(ارتفاع 1690 متر)
N 32.319005°, E 49.968242°

منطقه بازفت
منطقه بازفت

فصل مناسب برای اجرای این برنامه:
از نیمه فروردین تا نیمه اردیبهشت هر سال سرسبزی طبیعت و دمای متوسط هوا عالی است ضمن اینکه چشمه ها در اوج آبدهی خود قرار دارند. در اوایل فروردین رودخانه ها خروشان و خطرناکند ضمن اینکه طبیعت هنوز سبز نشده و خشک است. ما ابتدای اردیبهشت پای بر این سرزمین گذاشتیم اما در میانه روزها گرما را حس می کردیم و این نشان می دهد که هر سال چقدر تابستانهای گرمی در انتظار منطقه بازفت است. اواخر اردیبهشت به بعد نیز گرما آزار دهنده خواهد بود. پاییز و ماههایی مانند مهر و آبان نیز امکان سفر به بازفت وجود دارد اما آب و سبزه کمتری خواهید دید. از سوی دیگر زمستانهای آن نیز سرد و خشن است.

گوردخمه در انجرتون
گوردخمه در انجرتون

فرهنگ و مردمان بختیاری در منطقه بازفت:
با ورود به منطقه بازفت تحت تاثیر فرهنگ مردمان این خطه قرار خواهید گرفت. پوشش زنان و مردان بختیاری خاص و منحصربفرد است. قبرستان ها با مقبره های مکعبی سنگهای حجاری شده و گاهی شیرهای سنگی چشم نواز هستند. هر طبیعت گردی در مسیر خود چندین گوردخمه خواهد دید. حکایات در مورد گوردخمه ها و کاربرد آنها بسیار متفاوت و متنوع است. مردمان مهربان منطقه بازفت بسیار با صفا هستند. مهمان نوازی مردمان بازفت بخصوص عشایر آن زیباترین و خاطره انگیزترین بخش سفر هر کوهنورد و طبیعت گردی در این منطقه است. پیشنهاد می شود بخشی از فرصت خود را در سفر به بازفت به صحبت با مردم بخصوص عشایر اختصاص دهید و با آنها مصاحبت نمایید. مردم و عشایر با کمترین امکانات خود به پذیرایی از شما خواهند پرداخت. از سادگی، لهجه و داستانهای زندگی مردم در همنشینی با آنها لذت فراوانی خواهید برد. تنها میتوانیم آرزو کنیم که این ایرانیان ، هم وطنان شهری خود را در پول پرستی و منفعت طلبی الگو قرار ندهند و شیوه آسمانی خود را ادامه دهند.

سطح امنیت در منطقه بازفت:
امنیت برای کوهنوردان در منطقه بازفت بسیار خوب است. مردم بومی را به دید یاریگر نگاه کنید و نه خطر اما بسیار ضروری است به عقاید میزبانان خود احترام بگذاریم. وارد زمینهای کشاورزی و حصاربندی شده نشویم، برای عکاسی بخصوص از زنان اجازه بگیریم و به آنها به عنوان مالکین این سرزمین نگاه کنیم.

استراحتگاه روستایی در منطقه بازفت
استراحتگاه روستایی در منطقه بازفت

خطرات منطقه بازفت:
شنا در رودخانه بازفت خطرناک است. پس از آن رودخانه ترکی نیز پر آب و گاهی خطرناک است. در اوایل فروردین یعنی نوروز و البته پس از بارندگی ها، بازفت و  رودخانه هایی که به ان می ریزند ممکن است سیلابی شوند و به قدری پر آب شوند که تنه درخت ها را جابجا نمایند. در برخی نقاط بخصوص دره ها، صخره ها و مسیرهای صعب العبور نیز وجود دارد و طی مسیر نیازمند داشتن راهنما یا تراک GPS معتبر و قابل اتکاست. در طول مسیر برنامه ما نیز برخی نقاط صعب العبور وجود داشتند. دره هایی تنگ که رودخانه های خروشان را در دل خود جای داده اند با این وجود برنامه ما طوری طراحی شد که در طول مسیر کمتر با نقاط صعب العبور مواجه شدیم و با دور زدن آنها و استفاده از مسیرهای جایگزین پیمایش بی مشکلی داشتیم.

آنتن دهی تلفن همراه:
آنتن دهی در منطقه اجرای برنامه بسیار محدود است. تقریبا در 90 درصد نقاط چنین امکانی وجود ندارد و تنها گاهی روی گردنه ها و نزدیک به روستاهایی که در ابتدا و انتهای برنامه قرار داشتند امکان ارسال پیامک و تماس وجود داشت.

 

هادی طغیانی و ریشه های عظیم یک درخت در منطقه بازفت
هادی طغیانی و ریشه های عظیم یک درخت در منطقه بازفت

امکان اجرای سایر ورزشها و برنامه ها در منطقه بازفت:
در منطقه ای که این برنامه اجرا شد به دلیل وجود جاده های حاکی متعدد عشایری و روستایی، امکان تردد وسایل نقلیه شاسی بلند و آفرود نیز به خوبی وجود دارد. می توان برنامه های کمپینگ سبک اجرا کرد و یا با صعود به قلل بلندتر به کوهنوردی پرداخت. بازفت پتانسیل اجرای برنامه های متنوعی شامل اسکای رانینگ، دوچرخه سواری، آفرود، کوهنوردی و کوهپیمایی را دارد.

مراکز درمانی: در کل منطقه هدف این برنامه تنها روستای دهناش دارای مرکز بهداشتی است که البته امکانات محدودی دارد. برای امدادرسانی های بیشتر باید متوسل به شهر چمن گلی شد.

دسترسی به آب و چشمه:
تعدد چشمه ها در منطقه بازوفت حیرت انگیز است. بخصوص در بهار جای هیچ نگرانی از این بابت وجود ندارد اما در فصول دیگر لازم است موقعیت چشمه های دائمی را بدانید یا از اهالی محلی بپرسید. در بهار به لطف همین چشمه ها، حمل نیم تا یک لیتر آب برای حمل کافی است و ما نیز در هیچ بخشی از مسیر دچار کمبود آب نشدیم. برخی از چشمه ها بسیار پر آب هستند و انسان را به وجد می آورند.

یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی
یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی

موقعیت جغرافیایی و کوههای منطقه هدف برنامه:
منطقه هدف برنامه در شمال غربی استان چهار محال بختیاری قرار گرفته است. غرب چلگرد و دشتک، در مسیر جاده ای که منتهی به خوزستان می شود و بعد از گردنه رفیعی معروف به گردنه چری، منطقه بسیار وسیعی قرار گرفته است که دورافتاده بودن آن باعث شده است تا حدودی بکر باقی بماند. صحبت از بازفت شمالی است. خط الراس زردکوه از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده شده است و رودخانه بازفت نیز دقیقا در جنوب زردکوه و به موازات آن در قعر دره ای وسیع امتداد دارد. کوهستان کینو و و در ادامه ی آن کوه مافارون نیز سمت دیگر دره بازفت را به خود اختصاص داده اند. گردنه چری با بیش از 2800 متر ارتفاع مابین قله میلی و قلل زردکوه قرار گرفته است. قله میلی 3900 متر ارتفاع دارد و بلندترین قله زردکوه با نام کلونچی یا کلونچین نیز حدود 4200 متر ارتفاع دارد. متوسط میزان بارندگی در رشته کوه زردکوه بین 800 تا 1300 میلی متر است که برای فلات مرکزی ایران بسیار قابل توجه می باشد. همین بارندگی قابل توجه و برف ذخیره شده است که سرچشمه رودهای مهمی چون کوهرنگ، بازفت و زاینده رود می باشد. در طول طی مسیری که در این برنامه داشتیم نمای قلل مهم زردکوه شامل هفت تنان، شاه شهیدان و کلونچین در بیشتر مواقع پیش روی ما قرار داشت. همگی این قلل بیش از 4000 متر ارتفاع دارند و برفگیر هستند در نتیجه منبع اصلی آبهای منطقه بازفت می باشند.

طبیعت منطقه بازفت در مسیر رودخانه تشنوی
طبیعت منطقه بازفت در مسیر رودخانه تشنوی

توصیف جغرافیایی رودهای منطقه بازوفت:
رودخانه بازفت با حدود دو میلیون متر مکعب آبدهی سالانه بعد از رودخانه خرسان یکی از مهمترین سر شاخه ها یا ریزابه های کارون محسوب می شود. مسیر کلی آن مانند زرد کوه از شمال غربی به جنوب شرقی است. رودخانه بازفت از دامنه های کوه منار و گله سگا و تورک سرچشمه می گیرد و بعد از کوه و گردنه تاراز با رودخانه ای با نام آب شنگی تقویت می شود. از اینجا زردکوه و آب های آن به بازفت می ریزند. به ترتیب آب تشنوی، آب ترکی و آب تپا به بازوفت می ریزند که البته آب ترکی و پس از آن آب تشنوی حجم آب بالایی دارند. ریزابه های دیگری نیز بعد از اینها به بازوفت می ریزند که شامل آب الگی، آب چنار، آب نازی، آب مورز و… هستند.

رودخانه تشنوی
رودخانه تشنوی

طبیعت بازفت و پوشش گیاهی:
جنگلهای زاگرسی بویژه بلوط و چمنزارهای زیبا در جای جای منطقه بازفت دیده می شود. زمین های کشاورزی که بیشتر دیم هستند، مناظر سبز را چشم نواز تر می کنند. درختهای بزرگ بخصوص گردو در نزدیکی چشمه ها نیز مانند ترنجی بر پهنه فرش جنگلهای بلوط خودنمایی می کند. در ارتفاعات بالای 2200 متر عموما جنگلهای بلوط جای خود را به چمنزار و بوته ها و سپس گون می دهند. هنوز مناطقی از ایران وجود دارند که جز عشایر و روستاییان محلی کمتر پای غریبه ای به آنجا رسیده است و کوهپایه های زردکوه در منطقه بازفت یکی از آنهاست. حجم مناسب آب در این منطقه از بازفت را در کمتر نقطه ای از زاگرس می توان دید و اینجاست که حیرت می کنیم چرا چنین طبیعتی در ایران مهجور می ماند و رسیدگی مناسبی به آن نمی شود. شاید نسل آینده اگر چیزی باقی مانده باشد این لیاقت را پیدا کند که در عین حفظ و نگهداری این سرمایه های ملی، همزمان از آنها لذت ببرد.

زردکوه و رودخانه تشنوی
زردکوه و رودخانه تشنوی

پوشش جانوری در منطقه بازفت:
تنوع گونه های جانوری شامل انواع خزندگان، پستانداران، پرندگان و گونه های گیاهی هر کسی را مجاب میکند که به راستی این منطقه باید حفاظت ملی شود. صدای پرندگان و اثر خرس و گراز را در بیشتر مسیر برنامه مشاهده کردیم. فضولات و نشانه خرسها در بخش هایی از مسیر ما را خوشحال می کند که هنوز حیات وحش دارد نفس می کشد. به گفته اهالی بومی تعداد خرسها هنوز زیاد است اما چندان باور نداریم چرا که آنها چشم دیدن حتی یک خرس را هم ندارند و این ناشی از باورهای غلط آنان و سیستم اشتباه دولت در جبران خسارات آنان ناشی از خرسها و وحوش کمیاب دیگر است. در هر حال در ارتفاعات بالای 2500 متر بخصوص در زمستان خطر خرس و حیوانات وحشی برای کسانی که انفرادی یا با تعداد کم کوهنوردی می کنند نیز وجود دارد. در تاریخ اجرای این برنامه که ابتدای اردیبهشت بود عصرها و صبح ها در محل کمپها، گزش پشه ها آزاردهنده بود. خوشبختانه در شب با خنک تر شدن هوا پشه ها هم ناپدید می شدند.

رودخانه تشنوی
رودخانه تشنوی

مسیر دسترسی جاده ای به منطقه اجرای برنامه:
دسترسی به این منطقه از حاشیه رودخانه بزرگ بازفت محدود است. جاده آسفالت خوزستان از دشتک شروع شده و بعد از گذر از گردنه چری وارد منطقه بازوفت می شود. در نهایت این جاده در محل گردنه تاراز در جنوب شرقی کوه کینو از این منطقه خارج شده و به سمت منطقه شیمبار در استان خوزستان می رود. بازفت شمالی هیچ دسترسی جاده ای دیگری غیر از این ندارد. در مرکز منطقه بازوفت با فاصله کمی از هم شهرک تلورد یا بازفت و شهر چمن گلی قرار دارند. از چمن گلی به سمت خوزستان می رویم از روستاهای ارته، دورک، باغ چنار و کچوز عبور می کنیم. از دور در سمت جنوبی جاده دره شاخ گاومیشی و آبشارهای آن خودنمایی می کنند. نزدیک به 15 کیلومتر بعد از چمن گلی نرسیده به روستای سنگرا و در محل یک پیچ به ابتدای جاده فرعی روستای دهناش می رسیم. جاده اصلی بازفت بعد از سنگرا در جهت شمال غربی از شیخ عالی، گراب، شهرک کوشکا و تنگ هونی عبور می کند تا به گردنه تاراز مابین قلل کینو و مافارون برسد و از این طریق وارد استان خوزستان می شود. جاده فرعی دهناش تا پل روی رودخانه بازفت آسفالت است اما پس از آن جاده خاکی می شود. از پل بازفت تمام جاده های دسترسی به روستای دهناش و سایر روستاهای منطقه شامل ترکی، پل گوشه، کسریز، باغکاری، دره باغ، رباطک، بازارگاه، هوشوت، تیک، مهدی آباد، پل گوشه، تپا علیا و سفلا، خاکی است. شروع این برنامه از روستای هوشوت و پایان برنامه به روستای دهناش طراحی شد.

موقعیت منطقه بازفت در استان چهارمحال و بختیاری
موقعیت منطقه بازفت در استان چهارمحال و بختیاری

تدارکات و پیش بینی ها قبل از اجرای برنامه:
اولین بار با راهنمایی آقای یوسف محمودیان و همراه با یک گروه کوهنوردی از شهرکرد به منطقه بازفت آمدم و یک پیمایش سه روزه با کوله سنگین در مناطق بکر آن انجام دادیم. آقای یوسف محمودیان بهیار و مامور بهداشتی بود که حدود 30 سال در روستاها و مناطق عشایری بازفت با پای پیاده یا با قاطر به مردم این منطقه خدمت کرده بود و اکنون بازنشسته شده بود.آقای یوسف محمودیان بسیار خوش اخلاق بود و منطقه بازفت را مثل کف دست می شناخت. مردم و حتی عشایری که در آن برنامه با آنها روبرو شدیم نیز همه آقای یوسف محمودیان را می شناختند. پس از آن طی دو یا سه برنامه دیگر باز هم به بازفت آمدم و مناطق بیشتری از جمله بخشهای پایین دست رودخانه های ترکی، تشنوی و تپا که نزدیک به ریزشگاه آنها به رودخانه بازفت بودند را دیدم. با این وجود سالها بود که علاقمند بودم مناطق بالادست را نیز به صورت دقیقی شناسایی و در صورت امکان طی مسیر نمایم. به دلیل بکر و دوردست بودن مسیر رودهای تشنوی، ترکی و تپا بخصوص بخشهای بالادستی و نزدیک به سرچشمه آنها، تاکنون برنامه کوهنوردی در این منطقه برگزار نشده است و یا دست کم گزارشی در مورد آن وجود ندارد. خوشبختانه سرانجام در سال 1401 این برنامه محقق شد.

این برنامه یک تجربه خوب بعد از پایان تقریبی اپیدمی کرونا بود. شخصا بعد از سه سال دوباره با مینی بوس و بدون وسیله نقلیه شخصی سفر مشترکی را با تعدادی از دوستان داشتم و چند روز با یکدیگر زندگی کردیم. برنامه کاملا جنبه شناسایی داشت و با وجود داشتن تجربیات و سابقه فراوان هیچ یک از شرکت کنندگان تابحال چنین مسیری را در این منطقه وسیع تجربه نکرده بودند.

منطقه بازفت
منطقه بازفت

با بررسی عکسهای هوایی گوگل ارت، نقشه ها و سایر منابع مسیر مناسبی را طراحی کردم. ابتدا و انتهای برنامه باید دارای دسترسی مناسب جاده خاکی می بود. برای افزایش جذابیت برنامه حدود 80 درصد از مسیر در امتداد رودخانه ها طراحی شد. مسیر دایره ای شکل بود تا از اتلاف انرژی کاسته شود و راه تکراری نیز پیموده نشود. محل های احتمالی مناسب برای کمپ، جاده های فرعی برای امداد رسانی احتمالی و چشمه هایی که قبل از برنامه قابل شناسایی بودند مشخص شدند. توپوگرافی مسیر، قسمتهای صعل العبور و مسیرهای جایگزین نیز مشخص شدند و برنامه آماده شد. از دو هفته قبل از برنامه اطلاع رسانی انجام شد و با ثبت نام نفرات به زمان برنامه نزدیک شدیم. بهناز قدیری و فرهاد مهدوی زوج دوست داشتنی بدلیل مشکلاتی از حضور در برنامه انصراف دادند و در عوض پشتیبانی گروه را بر عهده گرفتند. جایشان در برنامه بسیار خالی بود. چند نفری نیز بودند که سالها می شناختم اما فرصتی برای همسفری پیش نیامده بود مانند پیمان آزادی، هادی طغیانی و محمود روحانی که در این برنامه از بودن با آنها لذت بسیاری بردم. چند روز قبل از برنامه نیز گروهی در شبکه مجازی تشکیل شد تا هماهنگی های نهایی انجام شود.

عکس هوایی مسیر برنامه بازفت
عکس هوایی مسیر برنامه بازفت

شوربختانه شب قبل از برنامه راننده مینی بوس هماهنگ شده از شرکت در برنامه انصراف داد و رانندگان دیگری را برای رفت و برگشت به منطقه برای ما هماهنگ کرد. اینکه راننده قبلی با مسئولیت پذیری، رانندگان دیگری را جایگزین کرد ارزشمند است اما اینکه این رانندگان با رانندگی در جاده های خاکی آشنا نبودند و یا باربند نداشتند و پول بیشتری را برای کرایه مطالبه کردند مشکلاتی را برای گروه ایجاد کرد. چه خوب است وقتی قراردادی می بندیم و انصراف می دهیم مسئولیت تمام مشکلات پیش آمده را بپذیریم و به نظر من بسیار مهم است راننده، بطور کامل مسئولیت پذیر باشد.

منطقه بازفت
منطقه بازفت

آغاز برنامه:
نیمه شب حدود ساعت 1 بعد از بار زدن کوله ها روی باربند از اصفهان با یک دستگاه مینی بوس بنز به سمت مقصد حرکت کردیم. حدود 275 کیلومتر راه در پیش داشتیم و انتظار داشتیم با توجه به وجود گردنه ها در مسیر جاده، حدود 6 تا 7 ساعت زمان نیاز داشته باشد. از زرین شهر، شهرکرد، هفشجان، دشتک، گردنه چری، و چمن گلی عبور کردیم. 15 کیلومتر بعد از چمن گلی،  از سمت راست(شمال) وارد جاده فرعی روستای دهناش شدیم. دو کیلومتر بعد به رودخانه بازفت و پل دهناش می رسیم.

منطقه بازفت
منطقه بازفت

رودخانه بازوفت بسیار کمتر از انتظار آب دارد. با این وجود بازفت ابهت خود را همیشه دارد. بعد از پل بازفت وارد جاده خاکی شده و بلافاصله به یک دو راهی رسیدیم. مسیر سمت راست به سمت روستای دهناش می رفت یعنی جایی که در پایان برنامه ما قرار داشت. وارد مسیر جاده خاکی سمت چپ شدیم. جاده خاکی در دامنه کوه به موازات بازوفت اما بر خلاف جهت آب پیش می رود. کم کم جاده بیشتر ارتفاع می گیرد طوری که دیگر بازوفت دیده نمی شود. از روستای تیک عبور کردیم و سرانجام به روستای هوشوت در ابتدای مسیر پیمایش رسیدیم و بعد از پایین آوردن و آماده نمودن کوله پشتی ها برنامه را شروع نمودیم.

روز اول برنامه- چهارشنبه 31 فروردین:
پیاده جاده خاکی را باز هم کمی بعد از روستای هوشوت ادامه دادیم و سپس از جاده خاکی به سمت رودخانه ترکی در پایین دره جدا شدیم. جهت اصلی حرکت گروه در این روز ابتدا به سمت شمال غربی است. شور و نشاط در گروه موج می زند و طبق معمول شوخی های مسعود پورمیدانی حال و هوای گروه را پر انرژی تر می کند.

مسعود پورمیدانی
مسعود پورمیدانی

بعد از حدود 160 متر کاهش ارتفاع در محل یک تلمبه خانه تامین آب روستایی به رودخانه ترکی رسیدیم. پلی در این قسمت روی رودخانه پر آب وجود نداشت اما عرض رودخانه زیاد بود و از شدت جریان می کاست به طوری که امکان عبور از رودخانه فراهم بود. در نتیجه کفش ها درآورده و صندل ها را به پا کردیم. در حالی که سطح آب در حدود زانو قرار داشت بلافاصله از رودخانه عبور کردیم و دوباره پیمایش را در دل جنگلهای بلوط از سر گرفتیم.

رودخانه ترکی
رودخانه ترکی

برای رسیدن به رودخانه تشنوی باید به روی گردنه کم ارتفاعی می رفتیم. آرام آرام حدود 160 متر ارتفاع گرفتیم. به چادر یکی از عشایر رسیدیم. با اخلاق خوش ما را پذیرا شدند. با کشک خوش طعمی از گروه پذیرایی کردند. بچه خرگوش وحشی در دست یکی از آنها چند دقیقه ای توجه و ترحم ما را جلب کرد. بچه خرگوش بسیار زیبا و در عین حال وحشت زده بود. بعد از گپ کوتاهی با عشایر مسیر را در جهت شمال غربی ادامه دادیم. دوباره وارد یک جاده خاکی با کیفیت پایین عشایری شدیم.

پذیرایی با کشک توسط عشایر مهربان بختیاری
پذیرایی با کشک توسط عشایر مهربان بختیاری

در قسمتی از مسیر از جاده خاکی به سمت پایین دست کمی جدا شدیم تا از چشمه گوارایی آب برداریم. آدرس این چشمه را همان عشایر که در راه دیده بودیم دادند. مناظر جنگلهای بلوط در کنار زمینهای کشاورزی در این منطقه بسیار زیبا بود.

طبیعت منطقه بازفت
طبیعت منطقه بازفت

باز هم چادرهای عشایر در قسمتهای مختلف مسیر دیده می شدند. کم کم باید به سمت رودخانه تشنوی می رفتیم. از بالای گردنه منظره رودخانه مشخص شد و سر پایینی ها شروع شدند.

نمای دره بازفت در پایین دست رودخانه تشنوی از روی گردنه
نمای دره بازفت در پایین دست رودخانه تشنوی از روی گردنه

پاکوب خوبی ما را به سمت پایین هدایت می کرد. باز هم چند چشمه آب در مسیر دیدیم اما آب به اندازه کافی داشتیم. درختان بزرگ گردو در این قسمت جلب توجه می کردند. در منطقه بازفت هر جایی چشمه آبی هست معمولا درختان گردوی دست کاشت نیز دیده می شوند. عمر بعضی از این درختان گردو بسیار بالا به نظر می رسد. به تدریج به کنار رودخانه تشنوی رسیدیم.

نمای زردکوه و بالادست رودخانه تشنوی از روی گردنه
نمای زردکوه و بالادست رودخانه تشنوی از روی گردنه

بر خلاف قسمت ابتدایی مسیر که گردنه ها را بالا پایین رفتیم و از رودخانه ترکی عبور کردیم از اینجا به بعد باید در امتداد رودخانه تشنوی به سمت سرچشمه طی مسیر می کردیم. بنابراین جهت حرکت به سمت شمال تغییر می کند.

رودخانه تشنوی
رودخانه تشنوی
پاکوب در مسیر رودخانه تشنوی
پاکوب در مسیر رودخانه تشنوی

رودخانه تشنوی بستر سنگی وسیعی دارد که نشان می دهد سیلابهای بزرگی داشته است. پاکوبی که در سمت جنوبی رودخانه تشنوی قرار داشت و ما در آن پیش می رفتیم در برخی قسمتها وارد بستر سنگی رودخانه میشد و راه رفتن در آن مشکل بود.

گلزار در کنار رودخانه تشنوی
گلزار در کنار رودخانه تشنوی

به گلزار زیبای زرد رنگی رسیدیم و برای استراحت مختصری مهیا شدیم. در ادامه مسیر در یکی دو نقطه ناچار شدیم برای اجتناب از راه رفتن در بستر سنگی رودخانه، کمی از رود فاصله بگیریم. همینطور که پیش می رویم در چند نقطه در طرفین رودخانه تشنوی کلبه های سنگی عشایر جلب توجه می کنند. محرومیت و زندگی ساده مردم در این منطقه در همان نگاههای اول موج می زند.

طبیعت منطقه بازفت
طبیعت منطقه بازفت

از روستای کوچک تشنوی عبور می کنیم. چشمه معروف بازارگاه نیز در همین بخش قرار دارد و روستاهای بازارگاه و سپس تشنوی را سیراب می کند. ظهر است و گرما خود را کمی نشان می دهد. حصار مزارع حاشیه رودخانه ما را مجبور می کند در بستر رودخانه ادامه مسیر دهیم. ناچار می شویم دوباره صندل به پا کنیم و با خیال راحت به آب بزنیم که باعث می شود حسابی خنک شویم.

بستر سنگلاخی رودخانه تشنوی
بستر سنگلاخی رودخانه تشنوی

در همین لحظه دو نفر از همراهان تصمیم به جدا شدن از گروه می گیرند. یک نفر به دلیل درد کهنه زانو و دیگری به دلیلی مشابه. ادامه مسیر بخصوص در مناطق بکرتر می توانست برای آنها مشکل ساز باشد. خوشبختانه روستای تشنوی دارای جاده خاکی مناسبی است که به سمت روستای بازارگاه و سپس ترکی می رود و به روستای دهناش منتهی می شود. خیالمان راحت است که دوستانمان دیر یا زود با کمک اهالی می توانند وسیله نقلیه مناسبی پیدا کنند و به اصفهان بازگردند. گروه نیز کمی بعد از استخرهای پرورش ماهی، در سایه درختی در حاشیه رودخانه فرصت را برای خوردن ناهار غنیمت می شمرند. دو نفر عضو جدا شده گروه بعدا به راحتی با کرایه وسیله نقلیه خود را به چمن گلی و سپس اصفهان می رسانند.

جعفر صادقی و احمد نوربخش در طرفین مرد بختیاری
جعفر صادقی و احمد نوربخش در طرفین مرد بختیاری

برای رسیدن به محل کمپ پیش بینی شده در پایان روز اول برنامه هنوز راه زیادی داشتیم. گرای حرکت بعد از روستای تشنوی به جهت شمال شرقی متمایل می شود. گروه بعد از ناهار مسیر حاشیه رودخانه را به سمت بالادست ادامه می دهد. بلافاصله با جویبار پر آبی که از لابلای درختان بزرگی به رود تشنوی می ریزد روبرو شدیم.

غار آبی و چشمه خروشان
غار آبی و چشمه خروشان

به نظر می رسید سرچشمه نزدیک باشد بنابراین دو سه نفری بالاتر می روند تا آب بردارند اما با یکی از پدیده های زیبای این برنامه روبرو می شوند. یک چشمه خروشان که از درون یک غار آبی به بیرون می جوشد. همه گروه مسافت کوتاه تا غار آبی را که حدود 35 متر مرتفع تر از بستر رودخانه تشنوی بود بالا می آیند. چند متری به راحتی و بدون خیس شدن می شد وارد غار شد اما حوضچه اجازه پیشروی بیشتر نمی داد. آب زلال درون غار حکایت از جذابیت پیمایش این غار آبی برای غارنوردان داشت که البته در برنامه ما نمی گنجید.

غار آبی و چشمه خروشان
غار آبی و چشمه خروشان

مسیر را در کف دره ادامه دادیم و خوشبختانه بعد از مزارع موفق شدیم دوباره وارد پاکوب مناسب کنار رودخانه شویم. تعدد چشمه ها در این بخش از مسیر قابل توجه بود و بعضی از آنها بسیار زیبا هم بودند.

یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی
یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی

خوشبختانه پاکوب اصلی تماما در سمت راست(شرقی) رودخانه قرار داشت و نیازی به عبور مکرر از رودخانه نداشتیم. در نقطه ای یکی از اهالی بومی که گذر می کرد با اطلاع از مقصد ما متعجب شد و به ما بخاطر وجود خرس در ارتفاعات هشدار داد.

رودخانه تشنوی
رودخانه تشنوی

اصالت و قدمت زندگی در منطقه بازفت کاملا به چشم می آید. در قسمتی از مسیر با راه سنگچین شده ای مواجه شدیم که سنگهای بزرگ به وزن بیش از یک تن و یا حتی بیشتر در حاشیه آن به زیبایی و نظم خوبی چیده شده بودند. به نظر می رسید که صدها سال از این راه استفاده شده است و زحمت زیادی برای ساخت آن کشیده شده است هرچند امروزه با وجود جاده های خاکی برخی از این راهها تقریبا بلا استفاده مانده اند.

برج خاکی معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی
برج خاکی معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی

عصر هنگام به محل برج خاکی طبیعی و معروف به برج امام رضا رسیدیم و هیبت و زیبایی آن باعث هیجان گروه برای عکاسی شد. برج خاکی دقیقا کنار رود تشنوی قرار دارد و مردم معتقدند از معجزات امام رضاست. البته این اطلاعات را بعدا از اهالی بدست آوردیم.

برج خاکی معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی
برج خاکی معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی

اینجا موقعیت عالی برای محمد سلطانی است تا هلی شات خود را پرواز دهد و نماهای زیبایی از برج خاکی را تصویربرداری کند. گروه استراحت می کند و از منظره برج خاکی لذت می برد.

زیارتگاه معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی
زیارتگاه معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی

با فاصله کمی در کنار برج بلند، زیارتگاه کوچکی وجود دارد. یک چهار دیواری سنگی و بدون سقف که در مرکز آن مقبره ای قرار داشت. اشیا و بخصوص سنگهای خوش نقش و زیبایی در این محل وجود داشتند که به نظر می رسید افراد مختلف آنها را به زیارتگاه تقدیم کرده اند.

زیارتگاه معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی
زیارتگاه معجزه امام رضا در کنار رودخانه تشنوی

مسیر را در حاشیه رودخانه تشنوی ادامه دادیم. در برخی نقاط کیفیت پاکوب ضعیف میشد و در برخی نقاط نیز ناچار می شدیم از رودخانه کمی فاصله بگیریم تا از عوارض مسیر عبور کنیم. به تدریج در نقطه ای تصمیم گرفتیم طبق مسیر طراحی شده با صعود به گردنه ای حدود 200 متر از رودخانه ارتفاع بگیریم و از مناطق مرتفع تر ادامه مسیر دهیم زیرا می دانستیم در فاصله یک کیلومتری دره تشنوی تنگ شده و با سنگ پاره های بزرگ در کف رودخانه مواجه می شویم که عبور با کوله های ما از آن قسمت دشوار خواهد بود. بنابراین این قسمت را باید از بالا دور می زدیم.

یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی
یکی از چشمه های مسیر رودخانه تشنوی

سربالایی تند با کوله های سنگین در این قسمت از برنامه کمی دشوار بود. از یکی دو دره کوچک فرعی عبور کردیم. فقدان پاکوب مناسب و شیب زیاد بخصوص یکی دو نفر را با چالش روبرو کرد. خوشبختانه روح حمایت و همنوردی در گروه موج می زند و در حمل کوله های سنگین به یکدیگر کمک می کنند. سرانجام بعد از یک نقطه بسیار صاف که مناسب کمپ زدن هم بود به بالای گردنه در ارتفاع 2080 متری رسیدیم. در این قسمت پاکوب عریض و مناسبی وجود داشت.

دیواره کوه بر فراز رودخانه تشنوی
دیواره کوه بر فراز رودخانه تشنوی

خوشبختانه ادامه مسیر تا اینکه دوباره به تشنوی برسیم با کاهش جزئی ارتفاع همراه بود. به تدریج شب فرا می رسید و ناچار شدم همراه با محمد پاوایی سریع تر پیش برویم تا قبل از تاریکی هوا محل در نظر گرفته شده برای کمپ را از نزدیک نیز چک کنیم که خوشبختانه محل صاف و مناسبی بود و چشمه جاری در کنار محل کمپ نیز کیفیت خوبی داشت.

محمد پاوایی
محمد پاوایی

گروه هم به موقع به محل کمپ رسید و بعد از برپایی چادرها مهیای تدارک و آشپزی شام و ناهار فردا شدیم. هر دو نفر یا چهار نفر در این برنامه با هم پیک کرده بودند تا در حمل چادر، بار و وسایل اضافه صرفه جویی شود. تدارک هر وعده غذایی نیز با یک نفر بود بنابراین دقیقا وظایف افراد در هر گروه مشخص بود و شخصا از این نظم و  انسجام لذت می بردم. بلافاصله پشه ها هم حمله کردند و شروع به نیش زدن کردند. خوشبختانه با گذشت یکی دو ساعت از شب و سرد شدن هوا پشه ها دوباره رفتند هرچند اثرات آنها باقی بود.

کمپ شب اول در منطقه انجرتون
کمپ شب اول در منطقه انجرتون

روز دوم برنامه- پنجشنبه 1 اردیبهشت:
با توجه به خستگی تیم در روز اول زمان حرکت ساعت 8:30 صبح مقرر و اعلام شد. صبح زود خودم به تنهایی در اطراف محل کمپ گشتی زدم تا قسمتهای مختلف بخصوص دره تنگی که دور زده بودیم را از دور شناسایی کامل تری انجام دهم. این محل کمپ در منطقه انجرتان یا انجرتون بازفت قرار داشت. انجرتون، منطقه ای وسیع است که دارای چندین مزرعه و زمینهای کشاورزی است و دارای دسترسی جاده خاکی از شهرک کوشکا که در مسیر جاده آسفالت اصلی بازفت است می باشد. دو رودخانه مجزا از ارتفاعات زردکوه سرچشمه می گیرند و در منطقه انجرتون دو آب مذکور به هم می پیوندند تا رودخانه تشنوی را پدید آورند. انجرتون شمالی ترین نقطه ای است که در برنامه به آن رسیدیم. از اینجا باید جهت حرکت را به سمت شرق تغییر دهیم. البته در تمام مسیر تاکنون از کنار رودخانه تشنوی جدا نشده ایم. تنها 150 متر بعد از شروع برنامه در روز دوم منظره به هم رسیدن دو رودخانه پیش روی ما قرار گرفت.

گوردخمه در انجرتون
گوردخمه در انجرتون

رودخانه پر آب تر از سمت شرق می آید و رودخانه کوچکتر از سمت جنوب شرقی و چون طبق مسیر طراحی شده ما باید در امتداد رودخانه کوچکتر پیش برویم به تدریج جهت حرکت ما به سمت جنوب شرقی تغییر می کند. فرصتی به گروه داده شد تا با عبور از رودخانه کوچک گشتی در منطقه انجرتون بزنیم. بخصوص که به نظر می رسید قبرستان و آثار تاریخی در این منطقه بین دو آب وجود داشته باشند.

قبرستان در انجرتون بازفت
قبرستان در انجرتون بازفت

از بالای تپه تسلط خوبی روی منطقه پیدا کردیم. از یک قبرستان دیرین دیدن کرده و موفق شدیم با کشاورز خوش اخلاق و مهمان نوازی که تازه به ییلاق آمده بود گپ کوتاهی بزنیم.

قبرستان در انجرتون بازفت
قبرستان در انجرتون بازفت

به گفته کشاورز که نامش حسین جان پیروند بود در قدیم روستایی در این محل وجود داشته است و امروزه خالی از سکنه می باشد. مرد روستایی در مورد زندگی خود و ییلاق و قشلاقش که شوشتر بود کمی صحبت کرد و سپس یکی یکی قبرها را که متعلق به مادر بزرگ و دیگر اجداد او بودند نشان ما داد. قبرستان تاریخی دیگری را نیز از دور به ما نشان داد. بردگوری بزرگی نیز همان نزدیکی بود.

حسین جان پیروند از اهالی انجرتون بازفت
حسین جان پیروند از اهالی انجرتون بازفت

اعلام حرکت شد. امیرحسین روحانی کم سن و سال ترین عضو گروه که بیست و اندی سال سن دارد درخواست می کند یک دفعه اعلام حرکت نکنم تا شوک نشود و من هم به جدی و شوخی تا پایان برنامه همواره دو دقیقه قبل از پایان استراحت ها، شروع حرکت را اعلام میکنم تا فرصت آماده شدن باشد با این وجود تا کوله را بر دوش می انداختم مسعود که عقبدار بود به همه می گفت احسان رفت.

امیرحسین روحانی
امیرحسین روحانی

به راه خود در جهت جنوب شرقی و در امتداد رودخانه ادامه دادیم. ناچار شدیم به سمت دیگر رودخانه برویم که با توجه به حجم کم آب نیازی به پوشیدن صندل نداشت و از روی سنگها به راحتی پریدیم. عبور از مزارع کشاورزی و حصارها کمی کار را مشکل کرد اما دوباره در مسیر مناسبی قرار گرفتیم. به تدریج باید ارتفاع اضافه می نمودیم.در حدود ارتفاع 2180 متری بودیم که به منطقه ای باز رسیدیم. بستر رودخانه وسیع و سنگلاخی شده بود. یکی دو چوپان با دامهای خود ان اطراف بودند و سلامی با آنها رد و بدل کردیم.

هادی طغیانی
هادی طغیانی

دوباره از رودخانه عبور نمودیم و با جدا شدن از رودخانه به سمت گردنه کم ارتفاعی که پیش روی ما قرار داشت ارتفاع گرفتیم. هدف اصلی جدا شدن از حوزه آبریز رودخانه تشنوی و سپس ورود به حوزه آبریز رودخانه ترکی بود. دیگر اثری از جنگلهای بلوط نبود.

رودخانه در انجرتون
رودخانه در انجرتون

سرعت حرکت با توجه به شیب کم مسیر خوب بود. از ارتفاع 2210 متری یعنی بلندترین نقطه عبور کردیم و مسیر سرپایینی شد. به تدریج جهت حرکت از جنوب شرقی به سمت جنوب تغییر می کند. دوباره چشمه ها و جنگلهای بلوط آرام آرام نمایان می شوند. اولین چشمه آبدهی کمی دارد اما دومین چشمه به راستی خروشان است.

یک چشمه پر آب در منطقه بازفت
یک چشمه پر آب در منطقه بازفت

بیش از همه علی اوقانیان از وجود این همه چشمه در منطقه ذوق زده است. احتمالا به دلیل اینکه مجبور نیست بیش از 200 سی سی آب حین برنامه حمل کند. وسعت زمینهای کشاورزی نیز در این بخش نسبتا زیاد است.

علی اوقانیان
علی اوقانیان

بعد از چشمه بزرگ، با سرعت شروع به کاهش ارتفاع نموده و به کف دره و کنار رودخانه ای که به لطف چشمه ها شکل گرفته است می رویم. رودخانه مذکور در پایین همین دره به رودخانه ترکی می ریزد.

مسیر را به سمت پایین دست دره ادامه می دهیم. چند آبشار کوچک و زیبا در مسیر این رودخانه دیده می شوند و برای اجتناب از درگیری با سنگ آنها را به راحتی دور می زنیم و از بالاتر دره را تراورس می نماییم.

آبشارهای زیبا در نزدیکی رودخانه ترکی
آبشارهای زیبا در نزدیکی رودخانه ترکی

مسیر مناسبی می یابیم و به سمت دیگر رودخانه می رویم. از این حدود است که شیب دره زیاد می شود و عملا امکان دنبال کردن رودخانه از کنار آب دشوار می شود بنابراین پاکوبی که ملایم تر به طرف پایین دره می رود و مربوط به دسترسی باغات است را پی می گیریم.

شهریار مولایی مرد مهمان نواز بختیاری
شهریار مولایی مرد مهمان نواز بختیاری

ظهر است و موقع ناهار. به رودخانه ترکی بسیار نزدیک هستیم و در همین موقع است که در راه با مرد مهربانی به نام آقای شهریار مولایی روبرو می شویم. ظاهرا به دنبال الاغ گمشده اش بود. بلافاصله ما را با روی باز می پذیرد و به سمت کلبه و استراحتگاه خود که تنها 200 متر دورتر بود می برد تا دمی استراحت کنیم و ناهار بخوریم. چند زیرانداز پهن می کند و لوله آب را پایین می آورد تا گروه استفاده نمایند.

یادگاری با شهریار مولایی مرد مهمان نواز بختیاری
یادگاری با شهریار مولایی مرد مهمان نواز بختیاری

شهریار مولایی چند روزی بیشتر نیست که به اینجا آمده است. خانواده او در شوشتر هستند. برای سرکشی به باغات خود به ییلاق آمده است. کمی از زندگی خود می گوید تا بیشتر با آداب مردمان بختیاری آشنا می شویم. بعد از ناهار و استراحت شلوار دبیت و چوقای مرد بختیاری تبدیل به سرگرمی گروه می شود و همه یکی یکی لباس آقای مولایی را که در اختیار ما گذاشته است می پوشند و عکسی به یادگار می گیرند. بخصوص چهره چند نفری بیشتر جذاب بود. تیپ شوخ پیمان آزادی با آن ریش بلندش با بیل و کلاه بختیاری نیز جالب و هنرمندانه بود. عده ای در کنار شهریار مولایی که چپق می کشد به گپ زدن مشغول می شوند و عده ای مشغول حمام می شوند. شهریار مولایی می گوید که تابحال این همه کوهنورد مهمان او نبوده اند و به راستی که در مهمان نوازی سنگ تمام می گذارد.

کم کم مهیای رفتن می شویم که ناگهان الاغ گمشده را در شیب دره می بینیم. شهریار مولایی دوان دوان به سمت الاغ می دود اما او چموش تر از اینهاست. هادی طغیانی یکی از اعضای گروه با جسارت و سرعتی که انتظار نمی رفت به کمک او می رود و بعد از چند دقیقه موفق می شود افسار الاغ را به چنگ آورد.

الاغ گمشده شهریار مولایی در دره شو و هادی طغیانی
الاغ گمشده شهریار مولایی در دره شو و هادی طغیانی

خوشحالیم که با کمک هادی توانستیم بخشی از محبتهای شهریار مولایی را جبران کنیم و او را خوشحال نماییم. چند عکس دسته جمعی و فیلمی به یادگار آخرین اسنادی است که از آن لحظات برای خود حفظ می کنیم. شهریار مولایی راه را برای ادامه مسیر به ما نشان می دهد و چشمه ها و محل های مناسب کمپ را تشریح می نماید و از او جدا می شویم.

الاغ گمشده شهریار مولایی در دره شو و هادی طغیانی
الاغ گمشده شهریار مولایی در دره شو و هادی طغیانی

از پاکوب بزرگی که شهریار مولایی نشان ما داده است به کف دره رودخانه ترکی می رویم. از رودخانه کوچکی که پیش از این از کنارش پیش می رفتیم عبور می کنیم.

عبور از یک رودخانه کوچک در منطقه بازفت
عبور از یک رودخانه کوچک در منطقه بازفت

گرا و جهت حرکت ما از اینجا به بعد در جهت جنوب شرقی است. بر خلاف جهت جریان آب رودخانه ترکی به سمت بالادست راه را ادامه می دهیم. ترکی بر خلاف پایین دست آن کاملا خروشان است و به راحتی نمی توان از آن عبور کرد. خوشبختانه مسیر اصلی پاکوب نیز سمت ما قرار دارد و نیازی به عبور از ترکی نیست. این قسمت از دره رودخانه ترکی به دره شو معروف است.

رودخانه ترکی
رودخانه ترکی

حدود 1.5 کیلومتر را طی می کنیم و بعد از چشمه بسیار پرآبی که به رودخانه ترکی می ریخت یک زمین صاف پیدا می کنیم که مناسب کمپ است. خوشبختانه برخلاف زمین های اطراف گندم یا جو در آن کاشته نشده و از علف پوشیده شده است. مزارع بزرگ دیگری نیز آنسوی رودخانه است که دارای دسترسی جاده خاکی از مهدی آباد و دهناش هستند. یک گدار کم عمق و مناسب در همین قسمت از رودخانه وجود دارد تا اهالی بتوانند به اینسو و آنسوی رودخانه تردد نمایند و به مزارع خود سرکشی نمایند.

کمپ شب دوم در دره شو
کمپ شب دوم در دره شو

چادر ها را بطور متراکم کنار هم برپا می کنیم. برخلاف شب قبل بیش از دو ساعت تا غروب زمان داریم. همه دوباره آشپزی و تدارک شام و ناهار روز بعد را شروع می کنند. یکی دو نفر از جمله آمن رستمیان و محمود روحانی که علاقه به ماهیگیری دارند برای دیدن ماهی های قزل آلای خال قرمز معروف رودخانه ترکی به کنار رود خروشان می روند.

کمپ شب دوم در دره شو
کمپ شب دوم در دره شو

پشه ها دوباره حمله را شروع کردند. انگار از دوساعت قبل از غروب ساعت کاری آنها شروع میشد و یکی دو ساعت بعد از غروب هم به خانه می رفتند. در محل مناسبی که فاقد خاک حاصلخیز بود آتش برپا شد و همه مشغول کارهایشان شدند.

کمی بعد از غروب بود که یکی از اهالی بومی به سمت گروه آمد و شروع به گلایه کرد از اینکه در زمین او بدون اجازه کمپ زده ایم. در واقع ما در یک علفزار کمپ زده بودیم اما گفتیم آمادگی داریم کمپ را جمع کنیم و به جای دیگری برویم. خوشبختانه گروه و بخصوص چند نفری که با او هم کلام شدند چنان مودبانه و با احترام برخورد کردند که آن شخص نرم شد و اجازه داد کمپ برقرار بماند. در ادامه او یک ساعتی کنار ما نشست و با هم گپ زدیم. در این یک ساعت نیز با وجودی که خیلی در مورد کوهنوردان گلایه مند بود و بد گفت یا از استان اصفهان که آب زاینده رود را از بختیاری ها دزدیده شکایت کرد و چیزهای دیگری هم گفت که یادم نیست اما روش هوشمندانه خود را در گفتگو با او ادامه دادیم. صبوری، احترام به اهالی و مدارا در چنین مواقعی نتایج مثبتی دارد و خاطره ای خوش برای طرفین باقی می گذارد در حالی که کوچکترین عصبیتی می تواند نتایج فاجعه باری داشته باشد که نه تنها کل برنامه را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه ممکن است صدمات و حوادثی را نیز پدید آورد. حضور افراد میانسال و بزرگترهای گروه اینطور مواقع کمک بزرگی است.

محمود روحانی
محمود روحانی

بطور کلی در دره شو نیز مانند انجرتون، با افراد بسیار کمی برخورد کردیم و منطقه بسیار خالی از سکنه بود. حسن یعنی همان فرد بومی که از چادر زدن ما در زمینش گلایه مند بود میگفت چندین سال پیش این منطقه کلی خانه داشته است اما الان کسی زیاد رفت و آمد ندارد و بیشتر خانه ها تخریب شده اند. ظاهرا معدودی از اهالی در این بخش فقط گاهی به منطقه می آیند تا سرکشی به زمینهای دیم یا درختان گردو داشته باشند.

روز سوم برنامه- جمعه 2 اردیبهشت:
زمان حرکت ساعت 7:30 صبح مقرر و اعلام شد. کمپ را جمع نمودیم و دوباره حرکت را برخلاف جهت جریان آب به سمت بالادست دره شو یعنی جنوب شرقی شروع کردیم. پاکوب خوب و عریض در امتداد باغات و زمین های کشاورزی سرعت حرکت ما را افزایش داد.

رودخانه ترکی در دره شو
رودخانه ترکی در دره شو

به نقطه ای می رسیم که یک پل بر روی رودخانه وجود دارد اما کاملا مشخص بود که آنسو هیچ پاکوب با کیفیتی حداقل نزدیک رودخانه وجود ندارد و تنها در ارتفاعات بالاتر مسیرهایی را می توان دید. بنابراین بدون توجه به پل با اطمینان و لذت از همین سوی رودخانه پیش می رویم زیرا حالا حالا باید برویم و مقصد ما انتهای دره شو نزدیک به زردکوه است.

پل روی رودخانه ترکی در دره شو
پل روی رودخانه ترکی در دره شو

کمی بعد از دره عریضی عبور می کنیم که رودخانه کوچکی بر بستر سنگلاخی آن در جریان است و آن نیز به رودخانه ترکی می ریزد. اگر شب پیش آنجا کمپ نزده بودیم اینجا نیز میشد در زمینهای هموار اطراف کمپ خوبی برقرار نمود. عبور از رودخانه به راحتی و بدون دراوردن صندل ها از کوله میسر می شود. به مسیر ادامه می دهیم.

دره شو
دره شو

وجود چشمه هایی که در فواصل مناسب قرار دارند نعمت بزرگی در این برنامه است. دره شو در دو نقطه دارای دسترسی جاده خاکی است یکی پایین دره شو یعنی همان جایی که حسن از ما گلایه مند بود و دیگری بالادست و انتهای دره شو یعنی جایی که مانند آب تشنوی، دو آب مجزا که از زردکوه سرچشمه گرفته اند به هم می رسند و رودخانه ترکی را پدید می آورند. جاده های خاکی منطقه هر دو از دهناش به روی گردنه بلندی می روند و سپس به دره شو سرازیر می شوند تا عشایر و اهالی بتوانند راحت تر به دره شو دسترسی داشته باشند.

رودخانه ترکی در دره شورودخانه ترکی در دره شو

می دانیم که باید در نهایت برای ادامه مسیر خود به سمت دره آب تپا از رودخانه ترکی عبور کنیم و امیدواریم در بالادست دره شو که محل تجمع عشایر زیادی است، پل مناسبی روی رودخانه ترکی باشد زیرا با این آب خروشان عبور از ترکی کمی مشکل است و علاوه بر اینکه قطعا تا بالای زانو یا ران خیس می شود نیاز به حمایت با طناب نیز هست. امید دیگری که وجود دارد رسیدن به محل دو آب است تا به این شکل عبور از دو رودخانه کوچکتر از دوآب به هم پیوسته راحت تر باشد.

رودخانه ترکی در دره شو
رودخانه ترکی در دره شو

در نهایت به محل دوآب در انتهای دره شو می رسیم. عشایر زیادی اطراف چادر زده اند و بچه هایشان سر و صدا می کنند. برخی چادرها برزنتی و برخی سیاه چادر است. رودخانه فرعی کم آب است اما رودخانه اصلی که از شرق می آید هنوز بسیار پرآب است و به نظر می رسد بیش از 80 درصد حجم آب را تامین می کند. همانطور که انتظار داشتیم 100 متر بالاتر پل چوبی خوبی روی رودخانه است و گله گوسفندی در حال عبور از آن می باشد. کمی بعد نوبت ما می شود و به راحتی از رودخانه ترکی عبور می کنیم.

پل روی رودخانه ترکی در دره شو
پل روی رودخانه ترکی در دره شو

چون ادامه مسیر ما در جهت آن رودخانه فرعی و کوچکتر است با چوپان خوش و بش می کنیم و سعی می کنم اطلاعاتی در مورد سرچشمه رودخانه ترکی بگیرم. ظاهرا بخش اعظم این حجم زیاد آب از نقطه ای در فاصله دو کیلومتری یا بیشتر از زمین می جوشد. منظره بی نظیری باید باشد و امیدوار هستم روزی دوباره به این سرزمین بیایم تا آنجا را نیز ببینم. با وجودی که در این برنامه بخش اعظم رودخانه های آب تشنوی و آب ترکی را پیمودیم اما هنوز بخشهایی از آنها بخصوص نزدیک به ارتفاعات زردکوه قابل شناسایی و بررسی است. اگر عمری باشد شاید در آینده در برنامه یا برنامه های دیگری محقق شود.

عشایر دره شو
عشایر دره شو

منطقه و محل دوآب در انتهای دره شو دیدنی است. برخی از عشایر چند روزی است که چادر زده اند و برخی دیگر تازه به منطقه رسیده اند. اینجا یکی از سردسیر ترین مناطقی است که در این برنامه از آن عبور می کنیم. مزارع وسیع بین 2100 تا 2400 متر و حتی کمی بیشتر ارتفاع از سطح دریا دارند و هنوز برخی عشایر به منطقه وارد نشده اند.

دره شو
دره شو

چند دقیقه ای با یکی دیگر از عشایر که هنوز وسایلش پخش زمین است و چادر نزده است گپ می زنیم. با وجودی که خود اطلاع کافی داریم اما بعد از سلام و خداقوت، یکی از موضوعاتی که معمولا برای شروع گفتگو بهانه می کنیم سوال در مورد نام منطقه و راهنمایی برای ادامه مسیر است. مرد بختیاری نیز نخست با تعجب و سپس با حوصله کافی گردنه بین دره شو و آب تپا را نشانمان می دهد و راهنمایی می کند. راه را در امتداد رودخانه کوچکتر به سمت جنوب شرقی ادامه می دهیم. وارد جاده خاکی می شویم و حرکت ساده تر می شود اما دوباره کمی بعد، از جاده خاکی خارج می شویم.

چشمه در دره شو
چشمه در دره شو

به پیرمردی می رسیم که چادر خود را علم کرده اما تنهاست. حتی دامی نیز ندارد به همین دلیل یکی از بچه ها که هوس دوغ کرده بود نا امید می شود. ظاهرا تمام فرزندانش در شهر زندگی می کنند و او برای سرکشی به درختان گردویش باز هم کوچ می کند. از ما تقاضای کمک میکند زیرا هنوز نتوانسته است دستگاه باطری خورشیدی خود را راه اندازی کند. یکی دو نفر از بچه ها این کار را برای او انجام می دهند و خوشحالش می کنند. این تنها منبع تولید برق برای عشایر است.

دره شو
دره شو

وقتی پیرمرد مقصد ما را می پرسد و متوجه می شود از روی گردنه می خواهیم به سمت دره آب تپا برویم حیرت می کند و حتی ابتدا مدعی شد چنین راهی وجود ندارد و باید از جاده بروید. حتم دارم حتی در جوانی نیز تاکنون این راه را تجربه نکرده است. زندگی روزمره و تامین معیشت به قدری با زندگی مردمان این خطه و سایر نقاط درآمیخته است که به ذهنشان خطور نمی کند برای کنجکاوی یا تفریح می توان مسیری غیر معمول را طی کرد. سوالی که برای کوهنوردان همیشه آشناست و روستاییان یا عشایر می پرسند این است که چه کسی به شما پول یا حقوق می دهد که چنین کاری می کنید. از پیرمرد خداحافظی می کنیم و به راه ادامه می دهیم.

چشمه در دره شو
چشمه در دره شو

حدود 200 متر بعد باید از رودخانه عبور کنیم. عده ای از روی سنگها می پرند و عده ای صندل به پا می کنند و به آب می زنند. روز اول احساس می کردیم آب رودخانه ها بسیار سرد است اما الان دیگر انگار عادت کرده ایم و به راحتی به آب می زنیم. جهت حرکت را به سمت غرب تغییر می دهیم. باید از این رودخانه نیز جدا شویم و به روی گردنه ای بلند برویم تا بتوانیم از حوزه آبریز آب ترکی به حوزه آبریز آب تپا تغییر موقعیت دهیم. یعنی دقیقا همان کاری که روز دوم انجام دادیم و از حوزه ابریز آب تشنوی به حوزه آبریز آب ترکی تغییر موقعیت دادیم.

چشمه در دره شو
چشمه در دره شو

آقا محمود روحانی مثل همیشه با چشمان تیزبین خود یک پاکوب خوب پیدا می کند و مسیر سربالایی را شروع می کنیم. در شیب بالا می رویم. از یک باغ بزرگ عبور می کنیم. میدانیم بیش از 200 متر باید ارتفاع بگیریم و روی گردنه نیز احتمال وجود چشمه ضعیف است. لوله خروجی چشمه ای را در مسیر می بینیم که به یک استخر برای آبیاری باغات می ریزد. آقا محمود این بار پایین می رود و بطری همه را پر می کند. با این وجود باز هم در مسیر یک چشمه دیگر می بینیم.

مسیر گردنه بین دره شو و دره آب تپا
مسیر گردنه بین دره شو و دره آب تپا

از نزدیکی یک چادر عشایر عبور می کنیم. جنگلهای بلوط جای خود را به گون ها داده اند اما پاکوب مشخص است و آرام ارام به بلندترین نقطه روی گردنه که بیش از 2400 متر ارتفاع دارد نزدیک می شویم.

گردنه بین دره شو و دره آب تپا
گردنه بین دره شو و دره آب تپا

چمنزار بزرگی در میان گونها به ما چشمک می زند و فرصت را غنیمت می شمریم تا گروه بعد از سربالایی استراحت کند. محمد سلطانی هم دوباره پرنده مصنوعی خود را به آسمان می فرستد. هوا بسیار عالی است و تکه های ابر در آسمان بر زیبایی زردکوه افزوده اند. از این نقطه که مرتفع ترین قسمت برنامه چند روزه ماست به خوبی زردکوه و مهمترین قله آن یعنی کلونچین مشخص است.

محمد سلطانی فر
محمد سلطانی فر

در حالی که انتظارش را نداشتیم یکی از عشایر نزدیک با پارچ های دوغ برای پذیرایی ما نزدیک می شود. دوغ انچنان غلیظ و گواراست که همه به وجد می آیند و یکی از همراهان از زن عشایر درخواست می کند دوغ بیشتری بخرد و بطری یک و نیم لیتری اش را پر کند اما زن مهربان در حالی که بطری را پر می کند دعوایش می کند که چرا حرف از پول می زنید. خلق و خوی برخی از این مردم محروم اما بخشنده هیچ گاه از یاد ما نخواهد رفت.

منظره زردکوه از گردنه بین دره شو ودره آب تپا
منظره زردکوه از گردنه بین دره شو ودره آب تپا

از گردنه با چرخشی کم در جهت جنوب ادامه مسیر می دهیم. از حدود ارتفاع 2300 متری دوباره درختان بلوط دیده می شوند. اینبار سرازیری شدیدی را در پیش داریم و ناچار می شویم در بخشهایی از دره تراورس کنیم و یا حرکت زیگزاگ داشته باشیم. به دره آب تپا نزدیک می شویم. جایی که چادرهای متعدد عشایر برپا هستند و چشمه های جوشان از زمین یک رودخانه پرآب را تشکیل می دهند.

مسیر بین گردنه و دره آب تپا
مسیر بین گردنه و دره آب تپا

موقع ناهار است در عین حال هوا گرم، آفتاب سوزان و گروه خسته است. به محض اینکه چادر عشایر را دیدم تصمیم گرفتم در صورت دعوت عشایر، فرصت را از دست ندهیم و همین اتفاق هم افتاد. ما را به چادر خویش دعوت کردند تا استراحت کنیم و ناهار بخوریم.

عشایر دره آب تپا
عشایر دره آب تپا

نفرات گروه از خوشحالی سریعا در زیر چادر ولو می شوند. خانواده مهربان میزبان یعنی لهراسب ظاهری بسیار مهمان نواز هستند و با چایی و دوغ توسط زنان و دختران عشایر پذیرایی می شویم.

چادر لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا
چادر لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا

دختربچه های کوچکتر لهراسب که از سر و کول پدر بالا می روند سوژه عکاسی می شوند. دختران نوجوان لهراسب اما با وقار و آرام در کنار مادر گوشه ای ایستاده اند و تماشا می کنند. آماده گرم کردن غذاها و خوردن ناهار می شویم. تعارف کردن کمی از غذای خود تنها تحفه ای است که در برابر کرم عشایر می توانیم نشان دهیم. اعضای گروه بخصوص خانواده روحانی و هادی طغیانی تمام کشکها و روغن حیوانی موجود آنها که حدود یک کیلوگرم بود را نیز خریداری می کنند. خرید از عشایر و کمک به اقتصاد آنها همیشه پسندیده و ارزشمند است.

لهراسب ظاهری و دختران خردسالش
لهراسب ظاهری و دختران خردسالش

یک بزغاله دو سه روزه بسیار کوچک و دوست داشتنی که داخل چادر نگهداری میشد جذابیت زیادی برای ما داشت طوری که از اول تا آخر در بغل بچه ها بخصوص طیبه مقدس بود. محمد سلطانی نیز دوباره هلی شات خود را به پرواز دراورد تا دره زیبای تپا را از بالا تصویربرداری کند.

طیبه مقدس و بزغاله عشایر
طیبه مقدس و بزغاله عشایر

صحنه خروج پرنده مصنوعی از چادر و چشمان بهت زده عشایر دیدنی بود. رحیم ظاهری که از اقوام لهراسب در چادر کناری است نیز به ما می پیوندد. ظاهرا او راهنمای محلی صعود به قلل زردکوه است و تاکنون چند بار تجربه راهنمایی گروه های کوهنوردی را در منطقه داشته است.

چادر لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا
چادر لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا

هیچ لکه ابری در آسمان نبود. برای کاهش گرما یک ساعت اضافه نیز استراحت دادیم و نزدیک به ساعت 4 عصر بود که بعد از عکس و فیلم با خانواده لهراسب و رحیم ظاهری از آنها جدا می شویم. در لحظات آخر جرات عکاسی بیشتر است و دختربچه ها سوژه اصلی هستند. دخترکانی که به سرعت در سنین نوجوانی به دلیل زندگی سخت عشایری چهره زیبای خود را از دست می دهند. از این نقطه که حدود 2180 متر ارتفاع دارد باید حدود 350 متر ارتفاع کم کنیم تا به روستای تپا علیا برسیم. از اینجا جهت و گرای مسیر به سمت غرب تغییر پیدا می کند.

دختربچه لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا
دختربچه لهراسب ظاهری از عشایر دره آب تپا

دو مسیر برای رسیدن به روستای تپا علیا وجود دارد. مسیر اول دارای پاکوب مالرو است اما نسبتا طولانی می باشد. زیرا تمام دیواره های دره را دور می زند و از بالادست دره پیش می رود. مسیر دوم از کف دره است اما پاکوب مناسبی همه جا ندارد و حتی در برخی نقاط باید از رودخانه عبور کرده و یا از روی سنگها بپریم. آبشاری نیز در مسیر در کف دره وجود دارد که دیدنی است.

چند سال پیش با کوله سبک یکبار از تپا علیا تا آبشار امده بودم و با هدف اینکه گروه آبشار را نیز ببیند پیش از برنامه تصمیم گرفته بودم مسیر کف دره را برویم اما با تصویربرداری هوایی که محمد انجام داد و دیدن منظره مخوف دره از بالا تصمیمم عوض شد. بخصوص که برنامه پیمایش با کوله سبک بسیار با کوله سنگین متفاوت است. متاسفانه پاکوب مسیر بالا را به طور کامل علامت گذاری نکرده بودم با این وجود ریسک نکردم و وارد همان مسیر بالایی شدیم.

دره آب تپا
دره آب تپا

حدود 900 متر راه رفته بودیم که به بالای آبشار رسیدیم. ارتفاع ما در این لحظه 2150 متر بود. ادامه مسیر پاکوب اصلی از اینجا به طور قابل توجهی در حدود 100 متر یا بیشتر ارتفاع می گرفت در حالی که انتظار داشتم از دره که شیب زیادی به سمت پایین دارد خیلی فاصله نگیریم بنابراین به اشتباه تصور کردم این پاکوبی است که به سمت روستای دهناش می رود در حالی که ما قصد داشتیم به سمت روستای تپا برویم. بنابراین تصمیم گرفتم پاکوب ضعیف تری که آبشار را به سمت پایین دست دور می زد انتخاب کنم. در ادامه برنامه بعدا متوجه شدم که اینجا نباید گروه را از پاکوب بزرگتر خارج میکردم.

دره آب تپا
دره آب تپا

استراحت کوتاهی به گروه دادم و برای شناسایی مسیر پاکوب ضعیف تر همراه با مسعود کمی پایین رفتیم. در دو نقطه دست به سنگ مختصری داشت که فنی نبود و با حمایت قابل عبور به نظر می رسید. با این حال برای اطمینان آن را طی کردیم و بازگشتیم. مشخص بود اهالی بومی و شاید چوپانان بارها از اینجا عبور کرده اند بنابراین گروه را وارد مسیر نمودیم. همه با احتیاط و حمایت از دست به سنگها عبور کردند.

روحیه همنوردی و حمایت در گروه بویژه در دست به سنگها خود را نشان داد. یکی از اعضای گروه کمی دچار ترس از ارتفاع شد که خوشبختانه با حمایت و روحیه دادن گروه موفق به عبور شد. در یک نقطه نیز با غفلت من یکی دو نفر از نفرات تیم مسیری موازی با مسیر پیش بینی شده انتخاب کردند که ایمنی کافی نداشت و زیرش پرتگاه بود در نتیجه بسیار ترسیدم و ناخودآگاه بر سر دوستم علی اوقانیان فریاد کشیدم اما بخیر گذشت.

پیمان آزادی
پیمان آزادی

دوباره وارد پاکوب شدیم. اکنون نمای آبشارها مشخص بود اما بسیار کم آب تر از قبلا که انها را دیده بودم بودند. کمی پیش رفتیم. با وسواس به دنبال پاکوب گم شده ام می گشتم و امیدوار بودم که مجبور نشویم به کف دره و مسیر رودخانه برویم. چوپانی را دیدم و برای پرسیدن مسیر از او سوال کردم اما او هم نشانی کف دره را به من داد. با نگاه به دامنه ها نیز نمی توانستم با اطمینان مسیر مورد نظر را پیدا کنم. از سویی می ترسیدم که مسیر دشوار اما ایمن کف دره را با مسیری خطرناک که به پرتگاهها می رسد عوض کنم. در حال طی مسیر بودیم و خودم جلو می رفتم تا راه را پیدا کنم که ناگهان با پسرکی روبرو شدم. از او در مورد مسیر مالرو سوال کردم و گفت راه را بلد است. با خوشحالی از او خواستم راه را نشانم دهد و راهنمای ما شود. او نیز پذیرفت.

پسرک دامنه کوه را با سرعت بالا رفت و ما نیز گروه را به دنبال او روانه کردیم. حدود 70 متر ارتفاع گرفتیم و وارد یک پاکوب عریض و با کیفیت شدیم. از اینکه مسیر مالرو را پیدا کرده بودم خوشحال بودم اما از پسرک که عباس نام داشت خواستم کماکان همراه ما باشد. همینطور نسبت به کف دره ارتفاع می گرفتیم. از روی گردنه ای که ظاهرش از دور مخوف بود عبور کردیم در حالی که وقتی روی آن رسیدیم خطرناک نبود. حتی یک قبرستان با قبرهای قدیمی نیز روی آن قرار داشت.

قبرستان در ارتفاعات دره آب تپا
قبرستان در ارتفاعات دره آب تپا

باز هم مسیر را با راهنمایی عباس ادامه دادیم. وارد یک دره فرعی دیگر شدیم. به یک دو راهی رسیدیم. اگر آن اشتباه را بالای آبشار نمی کردم و از مسیر پاکوب اصلی خارج نمی شدم به این نقطه می رسیدیم و نیازی به درگیری با سنگ یا سردرگمی در پایین آبشار نبود. دوباره به روی گردنه ای دیگر رفتیم. منظره روستای تپا و دره بسیار جالب بود. ارتفاع زیادی داشتیم و مشخص بود هنوز راه زیادی داریم. جاده خاکی دهناش به تپا علیا هم از بالا دیده میشد. پاکوب در دامنه به سمت جاده خاکی سرازیر میشد و تراورس در مسیر پاکوب تنها راه برای نیفتادن در شیبهای شدید دره بود. میخواستم پولی برای محبتش به عباس بدهم که ناگهان متوجه شدم بدون خداحافظی رفته است. بچه هایی که عقب تر بودند رفتن او را تایید کردند و از اینکه پاداشی به او نداده بودم بسیار متاسف و اندوهگین شدم.

جاده خاکی دهناش به تپا علیا
جاده خاکی دهناش به تپا علیا

در انتهای پاکوب با کمی تغییر مسیر و زدن میانبر وارد جاده خاکی شدیم. راه رفتن در جاده خاکی برای زانوان خسته گروه مرهمی بود. عجله داشتیم تا قبل از تاریکی هوا به محل مناسبی برای کمپ برسیم. جاده خاکی را اینقدر ادامه دادیم تا سرانجام به روستای تپا علیا رسیدیم. روستا خلوت و متروکه به نظر می رسید اما سری قبلی که به این روستا امده بودم بسیار متفاوت بود. از روستای تپا علیا منظره دره و ارتفاعاتی که از آنها پایین آمده بودیم به راستی مخوف به نظر می رسید.

روستای تپا علیا
روستای تپا علیا

یک چشمه در کنار خانه ای پیدا کردیم و از صاحبخانه که زنی مهربان بود اجازه گرفتیم تا گروه آب بردارند. می دانستم ممکن است ناچار شویم در محلی کمپ بزنیم که چشمه ندارد بنابراین از گروه خواستم تمام بطری های خود را پر کنند و مثل قبل منتظر چشمه های متعدد نباشند. به سرعت مسیر را در پاکوب به سمت پایین ادامه دادیم.

مسیر بین تپا علیا و تپا سفلا
مسیر بین تپا علیا و تپا سفلا

از روستا در جهت جنوب غربی و در امتداد رودخانه در جهت آب حرکت را شروع نمودیم. دیگر چالش خاصی وجود نداشت. من و آمن رستمیان از گروه فاصله گرفتیم و سریع تر گام برداشتیم تا محل مناسبی را قبل از تاریکی هوا برای کمپ برگزینیم. همه جا پر از زمینهای کشاورزی بود و امکان چادر زدن وجود نداشت. خوشبختانه در فاصله یک کیلومتری از روستا، آنسوی رودخانه چند درخت گردو و زمینهای صاف برای کمپ پیدا کردیم. گروه نیز چند دقیقه بعد رسیدند و با پریدن از روی سنگها و عبور از رودخانه مشغول چادر زدن شدند.

آمن رستمیان
آمن رستمیان

روز طولانی را پشت سر گذاشته بودیم و به آرامش رسیده بودیم. پیش از تاریکی هوا گوشی ها خط می داد اما بعد از آن دیگر مطلقا آنتن دهی وجود نداشت بنابراین نتوانستیم با راننده تماس بگیریم. آخرین وعده شام نیز خورده شد. در بستر سنگی رودخانه خشکی که کنار ما وجود داشت آتشی برپا شد. اینبار بیش از شبهای قبل شب نشینی داشتیم. شاید چون آخرین شب برنامه بود و یا اینکه می دانستیم برنامه فردا سبک است. هنگام صرف شام شوخی در مورد ناخنک زدن به روغن حیوانی های خریداری شده نقل محفل گروه بود.

محل کمپ در دره آب تپا
محل کمپ در دره آب تپا

روز چهارم برنامه- شنبه 3 اردیبهشت:
صبح زود به زحمت تماسی با راننده برقرار کردیم و در حالی که دوباره راننده قبلی نتوانسته بود بیاید و کسی دیگر را جایگزین کرده بود متوجه شدیم او نیز با تاخیر راه افتاده است. بنابراین حدس زدم حدود 10 صبح برسد. بنابراین چون راه زیادی نداشتیم تا 9 صبح به گروه استراحت دادیم و بعد از صرف صبحانه و جمع کردن چادرها دوباره به انسوی رودخانه رفتیم و راه افتادیم.

چشمه در دره آب تپا
چشمه در دره آب تپا

برخلاف روز قبل همانطور که انتظار داشتیم مسیر بدون چالش بود. باشیب کم از کنار رودخانه در پاکوب خوبی که وجود داشت به سمت روستای تپا سفلا رفتیم. جهت مثل روز قبل جنوب غربی است. یکی دو چشمه در مسیر دیدیم و آب برداشتیم.

عبور از رودخانه آب تپا
عبور از رودخانه آب تپا

در یک نقطه برای اجتناب از یک تپه ریزشی کنار رودخانه با کمک تنه درخت بزرگی به آنسوی رودخانه رفتیم اما کمی بعد دوباره از روی سنگها پریده و به همان سو برگشتیم. باید از رودخانه و مسیر روستای تپا سفلا جدا می شدیم و با رفتن روی گردنه کم ارتفاعی به سمت روستای دهناش می رفتیم.

عبور از رودخانه آب تپا
عبور از رودخانه آب تپا

گروه دیگر انتظار سربالایی نداشت اما مسیر کوتاه بود. به جاده خاکی روی گردنه و سپس دوراهی ورودی روستای دهناش رسیدیم و در حالی که روستا را روبروی خود می دیدیم در همین حین با راننده نیز در تماس بودیم. علیرغم اینکه تلفنی کامل توضیح داده بودم اما راننده با سوال از اهالی تصور نموده بود کوهنوردان همیشه از جهتی دیگر وارد روستا می شوند یا خارج می شوند بنابراین کمی اشتباه کرده بود اما اشتباه خود را اصلاح کرد و پیش گروه بازگشت.

مسیر گردنه بین آب تپا و دهناش
مسیر گردنه بین آب تپا و دهناش

متاسفانه مینی بوس جایگزین شده فاقد باربند بود اما با خالی کردن دو سه صندلی و چیدن کوله ها روی آنها، موضوع را مدیریت کردیم. راننده و همراه او از اهالی بلداجی و بسیار خوش اخلاق بودند. در چمن گلی تمامی گروه به رستوران کبابی رفتند و بعد از چند روز از خوردن غذای گرم و آماده لذت بردند. بعد از غذا، سرویس بهداشتی و تهیه نیازمندی ها بلافاصله سوار مینی بوس شده و راهی مسیر بازگشت شدیم. مناظر منطقه بازفت از داخل مینی بوس نیز دیدنی است بخصوص که مسیر رفت همه عموما خواب بودند.

منطقه بازفت
منطقه بازفت

از گردنه چری گذشتیم در حالی که خیلی کمتر از انتظار برف داشت. در مسیر از هر کوه یا رودخانه ای عبور می کردیم آقا محمود که دهها سال تجربه کوهنوردی با گروه چکاد اصفهان دارد خاطرات و صحبتهای شیرینی را به میان می آورد. در دشتک سه نفر از شرکت کنندگان که در ابتدای برنامه دیر رسیده بودند برای همه بستنی خریدند. پیش از برنامه قصد داشتم دو سه نقطه شامل چشمه مولا، دره نمک و آبشار کردیت که نزدیک جاده اصلی بودند را در برنامه روز آخر قرار دهم اما به دلیل کمبود زمان و خستگی گروه از آنها صرف نظر نمودیم. سرانجام پیش از تاریکی هوا به اصفهان رسیدیم و این برنامه نیز پایان یافت.

مناظر زردکوه بختیاری از منطقه بازفت
مناظر زردکوه بختیاری از منطقه بازفت

وضعیت اخلاقی، ورزشی و رعایت مسائل محیط زیستی:
در این برنامه گروه در نهایت تعهد و مسئولیت پذیری از بابت مسائل زیست محیطی قرار داشتند. تنها بر روی سنگها و یا محل های مناسب آتش برپا کردند تا ضربه ای به محیط زیست نزنیم. تمام زباله های خود را به شهر بازگرداندیم. مسائل اخلاقی، همنوردی و همکاری گروهی بسیار خوب رعایت شد. در گروه سیگار و مشروبات الکلی وجود نداشت و یا دست کم در جمع استفاده نشد تا فضای ورزشی گروه حفظ شود و در نهایت به عقاید اهالی بومی احترام خوبی گذاشته شد.

محمد پاوایی و مسعود پور میدانی
محمد پاوایی و مسعود پور میدانی

فعالیت گروهی و حمایتها:
اجرای با کیفیت این برنامه بدون حمایتهای دوستان شرکت کننده دشوار بود. با تشکر از پیمان آزادی، مسعود پورمیدانی و طیبه مقدس و سایر دوستانی که طناب انفرادی و لوازم فنی در این برنامه همراه آوردند. آمن رستمیان و هادی طغیانی در بار زدن و پایین اوردن کوله ها کمک شایانی کردند. مسعود پورمیدانی و محمود روحانی و محمد روحانی و… نیز حمایت فنی خوبی حین برنامه داشتند. سایرین نیز هر یک به نوعی همکاری گروهی خوبی در برنامه داشتند که ممکن است جزئیات و نامها را فراموش کرده باشم و البته سپاسگزارم از همه دوستان بابت عکاسی در برنامه و استفاده از عکسهای آنها در این گزارش…

محمد روحانی و سپیده فوقانی
محمد روحانی و سپیده فوقانی

در این برنامه دو زوج وجود داشتند. یکی من و مائده و دیگری دوستان خوبم محمد روحانی و سپیده فوقانی. همیشه آرزوی این را داشته ام که همسری انتخاب کنم که با هم کوهنوردی کنیم و به دل طبیعت بکر برویم. در این سالها این خواسته محقق شده است و اوج آن این برنامه بازفت بود. داشتن همراه در طبیعت لذتی بی پایان دارد که قدر آن باید بدانم.

احسان امین جواهری(امین) و مائده اکبری(مانا)
احسان امین جواهری(امین) و مائده اکبری(مانا)
مائده اکبری(مانا)
مائده اکبری(مانا)

تراک و فایل GPS برنامه:
تراک کامل این برنامه نیز توسط خودم(احسان امین جواهری) ثبت شده است و به زودی بعد از اصلاح خطاها و افزودن تمامی نقاط مهم از قلم افتاده روی سایت ویکی لوک آپلود می کنم. در مسیر مذکور اشتباه انجام شده در روز سوم اصلاح خواهد شد و بصورت دستی پاکوب اصلی مالرو به روستای تپا جایگزین مسیر اشتباه می شود.
مسیر پیمایش چند روزه سرشاخه های رود بازفت شامل رودخانه های تشنوی، تِرکی و تپا

ضمنا از لینک های زیر می توانید تراک ثبت شده خانم طیبه مقدس در برنامه بازفت را نیز از سایت ویکی لوک دانلود نمایید. در همین جا از طیبه مقدس همنورد و دوست جدیدمان که در این برنامه با او آشنا شدم نیز بابت این کار تشکر میکنم. ثبت دقیق و حرفه ای مسیرهای طبیعت گردی که شامل عکس و اطلاعات کافی و نقاط برنامه باشند بسیار ارزشمند است.
مسیر روز اول، مسیر روز دوم، مسیر روز سوم، مسیر روز چهارم

طیبه مقدس
طیبه مقدس

سعی شده است با هدف کمک به گروههای کوهنوردی و رونق طبیعت گردی و کوهنوردی در منطقه بازوفت، گزارش برنامه خیلی کامل نگاشته شود. لطفا اگر از این گزارش لذت بردید دیدگاه خود را برای ما پایین صفحه بگذارید.

برای اجرای برنامه در این منطقه نیز می توانید از اطلاعات به روزرسانی شده استفاده نمایید. شماره تلفن برخی از اهالی بومی شامل آقای ظاهری(دهیار روستای دهناش)، حسین جان پیروند(اهل انجرتون)، شهریار مولایی(اهل دره شو در حاشیه رودخانه ترکی)، لهراسب ظاهری(عشایر در سرچشمه آب تپا)، رحیم ظاهری(راهنمای صعود به قلل زردکوه در منطقه آب تپا)، جواد ظاهری(اهل تپا سفلا) موجود است. ضمنا لطفا برای اطلاعات بیشتر دیدگاه و سوالات خود را نیز در همین صفحه درج نمایید تا پاسخ شما ارسال شود.

احسان امین جواهری(امین)
احسان امین جواهری(امین)

5 پاسخ

  1. تشکر مجدد احسان عزیز..انقدر گزارش برنامه دقیق و خوب نوشته شده که یک بار دیگه تمام لحظات این سفر رو با گوشت و خونم تجربه کردم.
    مثل همیشه عالی و بی نقص 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

  2. درود و سپاس فراوان از شما بزرگواران.
    حقیقتا از خواندن این گزارش لذت بردم.
    امیدوارم همواره تنتان سلامت و دلتان خوش باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *